tirade

/taɪˈreɪd//taɪˈreɪd/

معنی: سخنرانی دراز وشدیداللحن
معانی دیگر: سخنرانی دراز و آتشین، نطق غرا (به ویژه اگر انتقاد آمیز باشد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a long, forceful, or angry speech, often critical or denunciatory in nature; harangue.
مترادف: diatribe, fulmination, harangue, invective, philippic, rant
مشابه: condemnation, denunciation, dressing-down, rebuke, reprimand, scolding, screed

- When her grandmother saw what she was wearing, she knew she would hear one of her grandmother's tirades about the behavior of young people today.
[ترجمه گوگل] مادربزرگش وقتی دید او چه لباسی پوشیده بود، فهمید که یکی از غم‌انگیزهای مادربزرگش را درباره رفتار جوانان امروز خواهد شنید
[ترجمه ترگمان] وقتی مادر بزرگش دید که او چه لباسی پوشیده بود، می دانست که یکی از tirades مادربزرگش را درباره رفتار جوانان امروز می شنود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She launched into an angry/furious tirade about how she had been unfairly treated.
[ترجمه گوگل]او در مورد اینکه چگونه با او ناعادلانه رفتار شده است، به شدت عصبانی/خشمگین شد
[ترجمه ترگمان]او به یک سخنرانی خشمگین و خشمگین در مورد این که چگونه او ناعادلانه رفتار کرده بود، آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He launched into a tirade against the church.
[ترجمه گوگل]او علیه کلیسا به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]او سخنرانی مفصلی علیه کلیسا آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She launched into a tirade of abuse against politicians.
[ترجمه گوگل]او شروع به توهین آمیز علیه سیاستمداران کرد
[ترجمه ترگمان]او سخنرانی طولانی علیه سیاستمداران را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She launched into a tirade against the policies that ruined her business.
[ترجمه گوگل]او علیه سیاست‌هایی که کسب‌وکارش را خراب می‌کرد، به شدت اعتراض کرد
[ترجمه ترگمان]او سخنرانی شدیدی علیه سیاست هایی که تجارت او را خراب کرد آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In a furious tirade of abuse, the opposition spokesperson demanded the minister's resignation.
[ترجمه گوگل]سخنگوی اپوزیسیون در یک موج خشمگین از سوء استفاده، استعفای وزیر را خواستار شد
[ترجمه ترگمان]سخنگوی اپوزیسیون در یک سخنرانی خشمگین از سو استفاده خواستار استعفای وزیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He launched an immoderate tirade on Turner.
[ترجمه گوگل]او یک طناز بی‌اعتدال بر روی ترنر به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]سخنرانی immoderate را در Turner آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The minister loosed an angry tirade against the leader of the opposition.
[ترجمه گوگل]وزیر یک جنجال خشمگینانه را علیه رهبر اپوزیسیون از دست داد
[ترجمه ترگمان]وزیر یک سخنرانی عصبانی علیه رهبر مخالفان را رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At least answer the Brigadier's tirade against temporary officers.
[ترجمه گوگل]لااقل به جنجال سرتیپ علیه افسران موقت پاسخ دهید
[ترجمه ترگمان]دست کم به سخنرانی سرتیپ در برابر افسران موقت پاسخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At the turn of a switch, an emotional tirade could become jocular chit-chat.
[ترجمه گوگل]در نوبت یک سوئیچ، یک طناب هیجانی می تواند به چت شوخی تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]در عوض یک تغییر، یک سخنرانی احساسی می تواند به شوخی با این موضوع خاتمه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He then embarked on a long tirade about the tactics we should adopt for a forthcoming game with an Army side.
[ترجمه گوگل]او سپس در مورد تاکتیک‌هایی که ما باید برای بازی آینده با یک تیم ارتش اتخاذ کنیم، بحثی طولانی را آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]سپس سخنرانی مفصلی را در مورد تاکتیک هایی که ما باید برای بازی آینده با یک طرف ارتش اتخاذ کنیم آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the end of his tirade he seemed curiously tired, and emptied of invective.
[ترجمه گوگل]در پایان تارتاد خود، به طور عجیبی خسته به نظر می رسید و از تهمت تهی می شد
[ترجمه ترگمان]در پایان نطق او به نحو عجیبی خسته و تهی از ناسزا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sharpton claims that Tom threw a tirade after a loss to Tucson High.
[ترجمه گوگل]شارپتون ادعا می کند که تام پس از باخت در مقابل توسان های بالا، یک فتنه پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]Sharpton ادعا می کند که تام یک سخنرانی طولانی را بعد از از دست رفتن به توسکان انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alexander listened to my tirade and decided, instead, to be an adult and ignore the whole thing.
[ترجمه گوگل]الکساندر به صدای من گوش داد و در عوض تصمیم گرفت که بزرگسال باشد و همه چیز را نادیده بگیرد
[ترجمه ترگمان]آلکساندر به سخنان من گوش می داد و در عوض یک آدم بزرگ می شد و همه چیز را نادیده می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Respond to the content of your boss tirade, not the curses.
[ترجمه گوگل]به محتوای طعنه رئیس خود پاسخ دهید، نه نفرین
[ترجمه ترگمان]به محتوای سخنرانی رئیس تان پاسخ دهید، نه ناسزا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Respond to the content of your boss's tirade, not the curses.
[ترجمه گوگل]به محتوای سخنان رئیس خود پاسخ دهید، نه نفرین
[ترجمه ترگمان]به محتوای سخنرانی s پاسخ دهید، نه ناسزا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سخنرانی دراز و شدیداللحن (اسم)
tirade

انگلیسی به انگلیسی

• denunciation, harangue, reproach, rebuke
a tirade is a long, angry speech criticizing someone or something; a formal word.

پیشنهاد کاربران

نطق اتشین
مثال:
he launched into a tirade
او یک نطق آتشین را آغاز کرد.
غر زدن و نق زدن سرزنش وار
Tirade=diatribe
Angry or violent speech
tirade ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: تک گویی طولانی
تعریف: تک گویی بسیار طولانی که قهرمان، به تنهایی یا در حضور شخص دیگر، برای بیان عواطف و استدلال های خود در لحظۀ بحرانی نمایش بیان می کند
a long, angry speech of criticism or accusation
سخنرانی - نطق انتقادی ( همراه با متهم کردن کسی )
نطق بلند و بالا و پر از انتقاد و اتهام
نطق طولانی که با عصبانیت ادا شده
نطق آتشین
جیغ و داد
قیل و قال

بپرس