1. he drank the wine and became tipsy
شراب را خورد و لول شد.
2. I feel a little tipsy.
3. The wine has made him a trifle tipsy.
[ترجمه گوگل]شراب او را به یک چیز بی ارزش تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]شراب او را کمی مست کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was a bit tipsy, reeling along the street.
[ترجمه گوگل]او کمی بی قرار بود و در امتداد خیابان می پیچید
[ترجمه ترگمان]کمی مست شده بود و در خیابان تلوتلو می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Auntie Pat is getting a little tipsy again.
[ترجمه گوگل]عمه پت دوباره کمی بی قرار می شود
[ترجمه ترگمان]عمه جان پات دوباره مست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He growled at the attendant, by now quite tipsy, and demanded another meal.
[ترجمه گوگل]او در حال غر زدن به خدمتکار، در حال حاضر کاملاً بیحال، و خواستار یک وعده غذایی دیگر شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که مست لا مست شده بود و یک وعده غذای دیگر را طلب می کرد، غرولند کنان گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I'm feeling a bit tipsy.
8. She wasn't tipsy, just a little high, probably running a fever.
[ترجمه گوگل]او بدحال نبود، فقط کمی بالا بود، احتمالاً تب داشت
[ترجمه ترگمان]او مست نبود، فقط کمی بالا، احتمالا تب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Larry felt flush and well fed, a little tipsy, all the right things.
[ترجمه گوگل]لری احساس سرخی و سیر شدن داشت، کمی بی حال، همه چیز درست است
[ترجمه ترگمان]لری احساس کرد که سرخ شد و کمی مست شد، همه چیز درست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Dave, garrulous, a bit tipsy, was a natural raconteur.
[ترجمه گوگل]دیو، پر حوصله، کمی دمدمی مزاج، یک پیشرو طبیعی بود
[ترجمه ترگمان]دیو، پرحرف، کمی مست، یک raconteur طبیعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Tipsy cake was a great favourite of his.
[ترجمه گوگل]کیک تیپسی یکی از محبوب ترین کیک های او بود
[ترجمه ترگمان]کیک Tipsy مورد علاقه او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. When they reached home, happy and a little tipsy, they drank cocoa in the kitchen, then went to separate rooms.
[ترجمه گوگل]وقتی به خانه رسیدند، خوشحال و کمی بی قرار، در آشپزخانه کاکائو نوشیدند، سپس به اتاق های جداگانه رفتند
[ترجمه ترگمان]وقتی به خانه رسیدند، خوشحال و کمی مست، کاکائو را در آشپزخانه نوشیدند، سپس به اتاق های جدا رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. No need to worry about getting tipsy, however.
[ترجمه گوگل]با این حال، نیازی به نگرانی در مورد بی حوصلگی نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، لازم نیست نگران مست شدن باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Vampire hunters need to be a little bit tipsy, he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که شکارچیان خون آشام باید کمی دمدمی مزاج باشند
[ترجمه ترگمان]گفت: شکارچیان خون آشام باید کمی مست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید