معادلات را به نفع. . . تغییر دادن
کفه ترازو را به نفع. . . سنگین تر کردن
تازه ترین وعده ی انتخاباتی ممکن است معادلات را به نفع این کادیدا تغییر بده
تغییر ایجاد کردن، وقوع اتفاقی را محتمل تر کردن
موازنه را به نفع کسی یا چیزی تغییر دادن، موازنه به نفع کسی یا چیزی تغییر کردن
بهم زدن توازن و تعادل
به نفع کسی بر نتیجه تاثیر گذاشتن
توازن را به نفع دیگری برهم زدن
=tip the scale
در نتیجه چیزی تاثیر گذاشتن
مثال:The dignity and courage shown by the president may tip the balance in his party’s favour
متانت و شجاعتی که از سوی رئیس جمهور نشان داده شد ممکنه در توجه حزب او تاثیر گذار باشه
مثال:The dignity and courage shown by the president may tip the balance in his party’s favour
متانت و شجاعتی که از سوی رئیس جمهور نشان داده شد ممکنه در توجه حزب او تاثیر گذار باشه
ناعدالتی.
حکم را طوری ارسال کردن که به نفع کس دیگر باشد.
چه قد سخت بودااا😓😓😱
حکم را طوری ارسال کردن که به نفع کس دیگر باشد.
چه قد سخت بودااا😓😓😱