tinner

/ˈtɪnər//ˈtɪnə/

معنی: حلبیساز
معانی دیگر: کارگر معدن قلع، tinman حلبی ساز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who works in tin or sells tinware; tinsmith.

(2) تعریف: one who works in a tin mine.

جمله های نمونه

1. Tinned fruit usually has a lot of syrup with it.
[ترجمه گوگل]میوه های کنسرو شده معمولاً شربت زیادی به همراه دارند
[ترجمه ترگمان]میوه Tinned معمولا حاوی مقدار زیادی شربت با آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The tin wire was spooled after it was used.
[ترجمه گوگل]سیم قلع پس از استفاده قرقره شد
[ترجمه ترگمان]سیم آهنی پس از استفاده از آن، از آن استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Milk bottle tops are made of tin foil.
[ترجمه گوگل]رویه بطری شیر از فویل قلع ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]شیره ای بطری شیر از فویل حلبی ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can only open a tin of food with a tin opener.
[ترجمه گوگل]شما فقط می توانید یک ظرف غذا را با درب بازکن باز کنید
[ترجمه ترگمان]تو فقط می تونی یه قوطی غذا رو با یه قوطی باز کن باز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Biscuits will stay crisp if you keep them in an airtight tin.
[ترجمه گوگل]اگر بیسکویت ها را در یک قالب دربسته نگه دارید، ترد می مانند
[ترجمه ترگمان]اگر تو اونا را توی یک قوطی خالی نگه داری بیسکوییت برشته میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He stove the condensed milk from a hole on the tin.
[ترجمه گوگل]شیر تغلیظ شده را از سوراخی روی قلع پخت
[ترجمه ترگمان]شیر عسلی را از سوراخ روی قوطی باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The country's most valuable commodities include tin and diamonds.
[ترجمه گوگل]ارزشمندترین کالاهای این کشور شامل قلع و الماس است
[ترجمه ترگمان]ارزشمندترین کالاهای این کشور شامل قلع و الماس می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Food has been closed up in tins.
[ترجمه گوگل]غذا در قوطی بسته شده است
[ترجمه ترگمان]غذا در قوطی ها بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They recycle empty tins so as to use the metal.
[ترجمه گوگل]آنها قوطی های خالی را بازیافت می کنند تا از فلز استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قوطی های خالی را بازیافت می کنند تا از فلز استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Store the cookies in an airtight tin.
[ترجمه گوگل]کوکی ها را در یک قالب دربسته نگهداری کنید
[ترجمه ترگمان]کلوچه ها رو تو یه قوطی کنسرو باز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The strawberries should be stemmed before they are tinned.
[ترجمه گوگل]توت فرنگی ها را باید قبل از کنسرو کردن دم کرده باشند
[ترجمه ترگمان]The باید قبل از این که they شوند، ریشه بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Put some tins on top to weight it down.
[ترجمه گوگل]چند قالب روی آن قرار دهید تا وزن آن کم شود
[ترجمه ترگمان]چند قوطی کنسرو آماده کن تا آن را وزن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They opened a tin of sardines.
[ترجمه گوگل]یک قوطی ساردین باز کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها قوطی ساردین را باز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She popped out to buy a tin of soup.
[ترجمه گوگل]او بیرون آمد تا یک قوطی سوپ بخرد
[ترجمه ترگمان]اون اومد بیرون تا یه قوطی سوپ بخره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Lead and tin are malleable metals.
[ترجمه گوگل]سرب و قلع فلزات چکش خوار هستند
[ترجمه ترگمان]سرب و قلع فلزات malleable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حلبی ساز (اسم)
tinman, tinny, tinsmith, tinner

پیشنهاد کاربران

بپرس