tinkle

/ˈtɪŋkl̩//ˈtɪŋkl̩/

معنی: جرنگ جرنگ، صدای جرنگ، صدای جرنگ جرنگ کردن، طنین داشتن، دارای طنین کردن
معانی دیگر: (مانند صدای زنگوله) جیرینگ جیرینگ کردن، دیلینگ دیلینگ کردن، (زبان کودکانه) شاشیدن، (زنگوله و غیره را) به صدا درآوردن، به جیرینگ جیرینگ درآوردن، جرینگ

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: tinkles, tinkling, tinkled
• : تعریف: to make faint or light ringing sounds, as small chimes.
مترادف: clink, jingle, plink
مشابه: chink, ding, ring, ting
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to cause to make light ringing or jingling sounds.
مترادف: clink, jingle, plink
مشابه: chink, ding, ring, ting

(2) تعریف: to touch (piano keys or the like) lightly to produce short light tones.
اسم ( noun )
• : تعریف: an act or instance of tinkling, or the sound thus produced.
مترادف: clink, jingle, plink
مشابه: chink, ding, ring, ting, ting-a-ling

جمله های نمونه

1. give someone a tinkle
(انگلیس - عامیانه) تلفن زدن (به کسی)

2. In the distance we heard the silvery tinkle of a stream.
[ترجمه گوگل]در دوردست صدای نقره ای جویبار را شنیدیم
[ترجمه ترگمان]در فاصله دور صدای زنگ نقره ای یک نهر را شنیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'll give you a tinkle tomorrow.
[ترجمه Mr.sher] فردا بهت زنگ میزنم . عامیانه
|
[ترجمه گوگل]فردا بهت زنگ میزنم
[ترجمه ترگمان]فردا به تو گوش می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'll give you a tinkle some time next week.
[ترجمه گوگل]من هفته آینده به شما زنگ می زنم
[ترجمه ترگمان]هفته دیگه برات یک صدا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Do you have to go tinkle ?
[ترجمه گوگل]آیا باید بری قلع و قمع؟
[ترجمه ترگمان]مجبوری باه اش بری بیرون؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'll give you a tinkle tonight.
[ترجمه گوگل]امشب بهت زنگ میزنم
[ترجمه ترگمان]امشب به تو گوش می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A faint tinkle of metal told me that Shep was lurking there in his kennel and I slowed my steps.
[ترجمه گوگل]صدای زنگ ضعیفی از فلز به من گفت که شپ آنجا در لانه خانه اش کمین کرده است و من قدم هایم را آهسته کردم
[ترجمه ترگمان]صدای ضعیفی از فلز به من گفت که باک در kennel کمین می کند و من سرعتم را آهسته تر کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The lake was below, the dull tinkle of cowbells came up to me.
[ترجمه گوگل]دریاچه پایین تر بود، صدای زنگ های گاوی به سمتم آمد
[ترجمه ترگمان]سطح دریاچه پایین بود، صدای یکنواخت cowbells به گوشم رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Shop life: tinkle of money, rustle of notes, voices.
[ترجمه گوگل]زندگی فروشگاهی: صدای زنگ پول، خش خش یادداشت ها، صداها
[ترجمه ترگمان]زندگی \"فروشگاه\"، صدای پول، صدای خش خش و صداهایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A constant clash and tinkle came from the kitchens across the courtyard, like the percussion section of an orchestra from hell.
[ترجمه گوگل]درگیری و صدای زنگ دائمی از آشپزخانه های آن سوی حیاط شنیده می شد، مانند بخش ضربی یک ارکستر از جهنم
[ترجمه ترگمان]صدای برخورد مداوم و صدای زنگ از آشپزخانه در حیاط به گوش می رسید، مثل یک دسته ارکستر از جهنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I rang the bell and heard it tinkle inside.
[ترجمه گوگل]زنگ را زدم و صدای قلقلک را از داخل شنیدم
[ترجمه ترگمان]زنگ را به صدا در آوردم و صدای زنگ را از داخل شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Only the eerie tinkle of leg irons and shouted commands break the silence.
[ترجمه گوگل]فقط صدای وهم آلود اتوهای پا و فرامین فریاد زده سکوت را می شکند
[ترجمه ترگمان]فقط صدای تلق تلق تلق تلق تلق و گوش خراشی سکوت را می شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Stanford's Lindy La Rocque jumps onto Joslyn Tinkle as they celebrate beating Oklahoma in their Final Four semifinal April 4 in San Antonio.
[ترجمه گوگل]لیندی لاروک از استنفورد به جوسلین تینکل می‌پرد در حالی که آنها شکست دادن اوکلاهاما را در فینال چهار نیمه نهایی خود در 4 آوریل در سن آنتونیو جشن می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]در روز ۴ آوریل در سن آنتونیو، Lindy لا Rocque از استنفورد به سمت Joslyn tinkle می پرد و در روز ۴ آوریل در حال برگزاری چهارمین مسابقه نیمه نهایی در سن آنتونیو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She heard the tinkle of the broken lens.
[ترجمه گوگل]صدای غرش لنز شکسته را شنید
[ترجمه ترگمان]صدای شکستن لنز شکسته را شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As Archer rang the bell, the long tinkle seemed to echo through a mausoleum.
[ترجمه گوگل]همانطور که آرچر زنگ را به صدا در می آورد، به نظر می رسید صدای زنگ بلند در یک مقبره طنین انداز می شود
[ترجمه ترگمان]همچنان که Archer زنگ را می زد، صدای زنگ بلند در یک مقبره طنین می انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جرنگ جرنگ (اسم)
chink, tinkle, clangor, clangour, tintinnabulation

صدای جرنگ (اسم)
tinkle

صدای جرنگ جرنگ کردن (فعل)
tinkle

طنین داشتن (فعل)
tinkle

دارای طنین کردن (فعل)
tinkle

انگلیسی به انگلیسی

• jingle, ring, chime
ring, beat
if something tinkles, it makes a sound like a small bell ringing. verb here but can also be used as a count noun. e.g. the telephone gave a tinkle.

پیشنهاد کاربران

جرنگی صدا کردن
جیش کردن ( بجای شاشیدن یا ادرار )
بیشتر مربوط هست به زبون بچگونه و صحبت با نی نی ها
informal/urinate
غیر رسمی/ ادرار کردن، شاشیدن، بول کردن
"I needed to tinkle"
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/tinkle
جیرینگیدن.
دیلینگیدن.
1. to urinate
2. a telephone call
3. a light high ringing sound

بپرس