ور رفتن باچیزی ( بی هدفانه )
مثلا: tinkering with clock mechanisms
ناشی کاری
طبق فرهنگ وبستر:
to repair, adjust, or work with something in an unskilled or experimental manner
دست به آچار
گرچه نظرات دوستان محترم است اما معنای اصلش پیوند است.
Tinkering with the gene = پیوند ژن - می بینین؛ چقدر قشنگ تره؟
سرهم بندی، کار سرسری، ماست مالی کردن