1. The boy beat out a tune on a tin can.
[ترجمه گوگل]پسر آهنگی را روی قوطی حلبی زد
[ترجمه ترگمان]پسرک آهنگی را روی قوطی حلبی کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The tin can bounced down the steps.
[ترجمه گوگل]قوطی حلبی از پلهها به پایین پرید
[ترجمه ترگمان]قوطی حلبی از پله ها بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He beat out a tune on a tin can.
[ترجمه گوگل]او آهنگی را روی قوطی حلبی زد
[ترجمه ترگمان]او یک قطعه را روی قوطی حلبی کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. And looking like a big tin can, about to be crumpled up.
[ترجمه گوگل]و شبیه یک قوطی حلبی بزرگ است که در شرف مچاله شدن است
[ترجمه ترگمان]و شبیه یک قوطی حلبی بزرگ است که می خواهد مچاله شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If we drop a tin can probably nothing will happen; at the worst we may make a small dent.
[ترجمه گوگل]اگر قوطی حلبی را بیندازیم احتمالاً هیچ اتفاقی نخواهد افتاد در بدترین حالت ممکن است یک فرورفتگی کوچک ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر قلع و قمع کنیم، احتمالا هیچ اتفاقی نخواهد افتاد؛ در بدترین حالت ممکن است یک فرورفتگی کوچک ایجاد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Then it just shot bullets at a tin can.
[ترجمه گوگل]سپس فقط به یک قوطی گلوله شلیک کرد
[ترجمه ترگمان] بعدش یه قوطی توی قوطی خالی شلیک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The victory tin can train a hero?
[ترجمه گوگل]قلع پیروزی می تواند یک قهرمان تربیت کند؟
[ترجمه ترگمان]قوطی پیروزی می تونه یه قهرمان رو آموزش بده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Don't you hate to cut a tin can with an ordinary steak knife?
[ترجمه گوگل]آیا از بریدن قوطی حلبی با یک چاقوی استیک معمولی متنفر نیستید؟
[ترجمه ترگمان]مگر بدت نمی آید که یک قوطی کنسرو گوشت را با یک چاقوی معمولی ببری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Bearing metal tin can up closed and reduce friction role.
[ترجمه گوگل]قلع فلزی یاتاقان می تواند بسته شود و نقش اصطکاک را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]قلع فلزی Bearing می تواند بسته شود و نقش اصطکاک را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He wears a tin can on his biscuit in case he tumbles.
[ترجمه گوگل]او یک قوطی حلبی روی بیسکویتش میبندد تا اگر غلت بخورد
[ترجمه ترگمان]او قوطی کنسرو شده را روی بیسکوییت اش می گذارد و از آن می پرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Several young men were kicking a tin can along the middle of the road.
[ترجمه گوگل]چند مرد جوان در وسط راه به قوطی حلبی لگد می زدند
[ترجمه ترگمان]چند مرد جوان قوطی کنسرو را در وسط جاده می کوبیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Then, clutching the tin can, he headed for the shop.
[ترجمه گوگل]سپس قوطی حلبی را در دست گرفت و به سمت مغازه رفت
[ترجمه ترگمان]بعد قوطی قوطی را گرفت و به طرف مغازه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I watched skeptically as he wrapped a tin can with a piece of drawing paper dampened with a special liquid, then linked the can to the positive pole of a battery.
[ترجمه گوگل]با شک نگاه کردم که او یک قوطی حلبی را با یک تکه کاغذ طراحی که با مایع خاصی مرطوب شده بود پیچیده و سپس قوطی را به قطب مثبت باتری وصل کرد
[ترجمه ترگمان]با دودلی به او نگاه کردم که یک قوطی را با یک تکه کاغذ نقاشی شده با یک مایع ویژه پیچیده کرد و سپس آن را به قطب مثبت یک باتری متصل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Hui Lau Shan, Tin can also go to trial pigeon.
[ترجمه گوگل]هوی لاو شان، قلع نیز می تواند به کبوتر آزمایشی بروید
[ترجمه ترگمان]\"Hui Lau\"، \"تین\" نیز می تواند به عنوان کبوتر به دادگاه برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید