timpani

/ˈtɪmpəˌni//ˈtɪmpəni/

معنی: کوس، دهل، نقاره
معانی دیگر: طبل و دهل، سازهای ضربی، کوس ها

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: (often used with a sing. verb) a set of kettledrums tuned to different pitches and played by one drummer, often used in symphony orchestras.

جمله های نمونه

1. The timpani, tuned to A and E, can play throughout.
[ترجمه گوگل]تیمپانی که روی A و E تنظیم شده است، می‌تواند در تمام طول بازی کند
[ترجمه ترگمان]The که به A و E تنظیم می شوند می توانند در کل بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The combination of timpani and organ greatly enhances spacious, majestic music.
[ترجمه گوگل]ترکیب تیمپانی و ارگ موسیقی جادار و باشکوه را به شدت افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]ترکیب of و ارگ به شدت موسیقی بزرگ و با شکوه را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some drummers have one or two pedal timpani, others have all three of the mechanical variety.
[ترجمه گوگل]برخی درامرها یک یا دو تیمپان پدال دارند، برخی دیگر هر سه از انواع مکانیکی دارند
[ترجمه ترگمان]برخی از drummers یک یا دو timpani پدال گاز دارند، برخی دیگر هر سه نوع مکانیکی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Strings, bassoon, tuba, timpani and gran causa ( bass drum ) march along with moody determination.
[ترجمه گوگل]زه‌ها، باسون، توبا، تیمپانی و گران‌کائوسا (درام باس) همراه با عزم خلق‌وخو راهپیمایی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]Strings، باسون، tuba، timpani و gran causa (طبل بیس)همراه با عزم moody حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lacking an indigenous alternative, the orchestra finds its timpani in timpani.
[ترجمه گوگل]ارکستر بدون آلترناتیو بومی، تیمپان خود را در تیمپان می یابد
[ترجمه ترگمان]با عدم وجود یک جایگزین بومی، ارکستر timpani خود را در timpani می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the middle of the 20th century, the timpani had changed again.
[ترجمه گوگل]در اواسط قرن بیستم، تیمپانی دوباره تغییر کرده بود
[ترجمه ترگمان]در اواسط قرن بیستم، timpani دوباره تغییر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The frame of a timpani is just as important as the kettle itself. Coordination between the two – and the resulting sound reproduction – must be perfect.
[ترجمه گوگل]قاب یک تیمپانی به اندازه خود کتری مهم است هماهنگی بین این دو – و بازتولید صدای حاصل – باید کامل باشد
[ترجمه ترگمان]چارچوب یک timpani به اندازه خود کتری مهم است هماهنگی بین دو - و نتیجه تولید مثل - باید کامل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The tender timpani of a baby robin heart.
[ترجمه گوگل]تیمپان لطیف قلب رابین نوزاد
[ترجمه ترگمان]قلب مهربان قلب یک بچه رابین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At that time, instrument makers were creating timpani, which were bigger in size and sound.
[ترجمه گوگل]در آن زمان سازندگان در حال ساخت تیمپانی بودند که از نظر اندازه و صدای بزرگتر بودند
[ترجمه ترگمان]در آن زمان سازندگان آلات موسیقی timpani می ساختند که از نظر اندازه و صدا بزرگ تر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We often can see timpani in orchestras. Timpani play an important part in orchestras.
[ترجمه گوگل]ما اغلب می توانیم تیمپانی را در ارکسترها ببینیم تیمپانی نقش مهمی در ارکسترها دارد
[ترجمه ترگمان]ما اغلب می توانیم timpani را در orchestras ببینیم Timpani نقش مهمی در orchestras ایفا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So the timpani comes in and it goes crazy and comes back to the tonic at which point the trumpet takes over again.
[ترجمه گوگل]بنابراین تیمپانی وارد می‌شود و دیوانه می‌شود و به تونیک باز می‌گردد که در آن نقطه شیپور دوباره کنترل می‌شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین the وارد می شود و دیوانه می شود و دوباره به the که ترومپت به آن اشاره می کند برمی گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The timpani have had a long history.
[ترجمه گوگل]تیمپانی ها سابقه ای طولانی داشته اند
[ترجمه ترگمان] The \"سابقه طولانی داشتن\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Timpani or as it's sometimes called a kettledrum, and it was playing two different pitches, actually sort of playing this pitch and this pitch, the octave and then the fifth.
[ترجمه گوگل]تیمپانی یا همان طور که گاهی اوقات به آن کتل درام می گویند، و دو زمین مختلف را پخش می کرد، در واقع به نوعی این زمین و این زمین، اکتاو و سپس پنجم را بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]Timpani یا همان طور که گاهی اوقات kettledrum نامیده می شود، و در واقع دو گام متفاوت را بازی می کند، در واقع به نوعی از این زمین و این زمین، اکتاو و بعد پنجم بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The deep, powerful sound of the timpani combine with a variety of ethnic percussion instruments to create a sonic portrait of the changing seasons.
[ترجمه گوگل]صدای عمیق و قدرتمند تیمپانی با انواع سازهای کوبه ای قومی ترکیب می شود تا یک پرتره صوتی از فصول در حال تغییر ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]صدای عمیق و قوی of با انواع آلات پرکاشن مختلف ترکیب می شود تا یک پرتره صوتی از فصول در حال تغییر ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوس (اسم)
bass drum, kettledrum, timpani, tom-tom

دهل (اسم)
drum, kettledrum, timpani, tambour, kettle

نقاره (اسم)
kettledrum, timpani, kettle

انگلیسی به انگلیسی

• set of kettledrums that are played by one musician
timpani are the same as kettledrums; a formal word.

پیشنهاد کاربران

tympany به معنای نفخ نیز هست. مثلا ruminal tympany یعنی نفخ شکمبه ای در نشخوارکنندگان

بپرس