timorous

/ˈtɪmərəs//ˈtɪmərəs/

معنی: ترسو، بزدل، جبون
معانی دیگر: کم جرات، با ترس، بزدلانه، با کم جرئتی، پرباکانه، کمرو، خجالتی، پرآزرم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: timorously (adv.), timorousness (n.)
• : تعریف: showing or marked by fear; fearful; timid.
مترادف: afraid, faint, fearful, frightened, pusillanimous, scared, shy, timid, tremulous
متضاد: assured, confident, fearless
مشابه: coward, coy, fainthearted, retiring

- She had always been a timorous child, but performing on stage helped her become more confident.
[ترجمه گوگل] او همیشه کودکی پرخاشگر بود، اما اجرای روی صحنه به او کمک کرد تا اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند
[ترجمه ترگمان] او همیشه یک کودک ترسو بود، اما اجرای روی صحنه به او کمک می کرد تا اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. she spoke in a timorous tone
با لحنی حاکی از ترس صحبت می کرد.

2. He was the most timorous person in that event.
[ترجمه گوگل]او ترسناک ترین فرد در آن رویداد بود
[ترجمه ترگمان]او یکی از timorous افراد آن رویداد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He is a reclusive, timorous creature.
[ترجمه گوگل]او موجودی منزوی و ترسناک است
[ترجمه ترگمان]او یک موجود ترسو و ترسو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. 'Who's that?' asked a timorous voice.
[ترجمه گوگل]'اون کیه؟' صدای ترسناکی پرسید
[ترجمه ترگمان]اون کیه؟ صدایی از بزدلی پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was no helpless, timorous female.
[ترجمه گوگل]او هیچ زن درمانده و ترسناکی نبود
[ترجمه ترگمان]زن ترسو و درمانده نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even a timorous bicyclist can relish the route.
[ترجمه گوگل]حتی یک دوچرخه‌سوار پرخاشگر نیز می‌تواند از این مسیر لذت ببرد
[ترجمه ترگمان]حتی یک bicyclist ترسو هم می تواند از این مسیر لذت ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the darkness the timorous wolves crept into the living - room.
[ترجمه گوگل]در تاریکی، گرگ های ترسناک به اتاق نشیمن خزیدند
[ترجمه ترگمان]گرگ ها در تاریکی به داخل اتاق نشیمن خزیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her expression disturbed him - sad, timorous, with a touch of defiant mischief.
[ترجمه گوگل]قیافه‌اش او را آزار می‌داد - غمگین، ترسناک، همراه با شیطنتی سرکش
[ترجمه ترگمان]حالت چهره اش او را ناراحت کرده بود - غمگین، ترسو، با نوعی شرارت آمیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Like a timorous bird you fly to my breast with eager love.
[ترجمه گوگل]مثل پرنده ای ترسناک با عشق مشتاقانه به سمت سینه من پرواز می کنی
[ترجمه ترگمان]مثل پرنده ای ترسو که با اشتیاق به سینه ام پرواز می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The timorous rabbit ran away.
[ترجمه گوگل]خرگوش ترسو فرار کرد
[ترجمه ترگمان]خرگوش ترسو فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. People neeed some courage in life, just like climbing a cliff . Although there are stemp ahead, you still fell some timorous and dare not go ahead. But when you conquer the timidity and reach the peak, you will feel the importance of courage as you enjoy the beautiful scenes. It is the same with life.
[ترجمه گوگل]مردم در زندگی به شجاعت نیاز دارند، درست مثل بالا رفتن از یک صخره اگر چه قدمی در پیش است، اما شما هنوز هم کمی ترسیدید و جرات ندارید جلو بروید اما وقتی ترسو را غلبه کردید و به اوج رسیدید، اهمیت شجاعت را در لذت بردن از صحنه های زیبا احساس خواهید کرد در مورد زندگی هم همینطور است
[ترجمه ترگمان]مردم در زندگی شهامت دارند، درست مثل بالا رفتن از صخره با اینکه هنوز خیلی جلوتر هستند، اما شما هنوز کمی ترسو هستید و جرات نداشته باشید که جلوتر بروید اما هنگامی که بر کمرویی غلبه می کنید و به قله برسید، اهمیت شجاعت را وقتی که از صحنه های زیبا لذت می برید، احساس خواهید کرد این همان زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some delegates believe the final declaration is likely to be too timorous.
[ترجمه گوگل]برخی از نمایندگان بر این باورند که اعلامیه نهایی به احتمال زیاد بسیار ترسناک خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برخی از نمایندگان معتقدند که بیانیه نهایی احتمالا ترسو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An attempted coup in August was frustrated by the timorous behaviour of the Abuna, who stayed away from a crucial meeting.
[ترجمه گوگل]تلاش برای کودتا در ماه اوت به دلیل رفتار ترسناک ابونا که از یک جلسه حیاتی دور ماند، ناامید شد
[ترجمه ترگمان]یک کودتای نافرجام در ماه اوت از رفتار ترسو of که از یک جلسه مهم دور مانده بود، ناامید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Whenever or wherever I see you next time I won't be timorous or evasive.
[ترجمه گوگل]هر وقت یا هر کجا که دفعه بعد شما را ببینم، نگران و طفره نخواهم بود
[ترجمه ترگمان]هر وقت دفعه بعدی که من تو رو می بینم، ترسو یا فرار نخواهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترسو (صفت)
captive, shy, yellow, chicken-hearted, bashful, shamefaced, timid, meticulous, sheepish, timorous, skittish, pusillanimous, chicken-livered, lily-livered, gun-shy, poor-spirited, pigeon-hearted, weak-hearted

بزدل (صفت)
chicken-hearted, milk-livered, timorous, pusillanimous, chicken-livered, lily-livered, poor-spirited, weak-hearted

جبون (صفت)
timorous, pusillanimous, lily-livered, poor-spirited

انگلیسی به انگلیسی

• cowardly, timid, afraid
a person who is timorous is frightened and nervous of other people or situations; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : timorousness
✅️ صفت ( adjective ) : timorous
✅️ قید ( adverb ) : timorously
ترسو، خجالتی
صفت کسی ست که اعتماد به نفس ندارد و بسیار مضطرب است.
Timorous = Timid

بپرس