timetable

/ˈtaɪmˌtebl̩//ˈtaɪmteɪbl̩/

معنی: جدول ساعات کار، گاه فهرست، صورت اوقات، برنامه ساعات کار
معانی دیگر: (به ویژه هواپیما و ترن و غیره) برنامه، برنامه ی ورود و خروج، زمان نما، صورت اوقات حرکت قطار، برنامه ساعات ت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a schedule listing the times at which or within which certain events, such as the arrival and departure of trains, buses, and airplanes, are to occur.
مشابه: schedule

جمله های نمونه

1. The Council has set out a timetable for returning to civilian rule.
[ترجمه گوگل]شورا یک جدول زمانی برای بازگشت به حاکمیت غیرنظامی تعیین کرده است
[ترجمه ترگمان]این شورا یک برنامه زمانی برای بازگشت به قانون مدنی تعیین کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Look up the trains to Beijing in the timetable.
[ترجمه گوگل]قطارهای پکن را در جدول زمانی جستجو کنید
[ترجمه ترگمان]قطارها را در برنامه زمانی به پکن نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Do you have a Birmingham to London train timetable that I could borrow?
[ترجمه ترانه] آیا میتوانم برنامه ی زمانی قطار بیرمنگام به لندن را داشته باشم؟
|
[ترجمه گوگل]آیا جدول زمانی قطار بیرمنگام به لندن دارید که بتوانم آن را قرض بگیرم؟
[ترجمه ترگمان]یک برنامه زمانبندی قطار لندن دارید که می توانم قرض بگیرم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He tacked the timetable to the door.
[ترجمه ترانه] او برنامه ی زمانی را به در چسباند
|
[ترجمه گوگل]جدول زمانی را به در چسباند
[ترجمه ترگمان]او به پشت در اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We have a new timetable each term .
[ترجمه ترانه] هر ترم برنامه ی زمانی جدید داریم
|
[ترجمه گوگل]ما هر ترم یک جدول زمانی جدید داریم
[ترجمه ترگمان]ما یک جدول زمانی جدید برای هر دوره داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't you realize we're working to a timetable? We have to have results.
[ترجمه گوگل]آیا متوجه نیستید که ما بر اساس یک جدول زمانی کار می کنیم؟ باید نتیجه بگیریم
[ترجمه ترگمان]متوجه نیستی که ما برای یک برنامه زمانی کار می کنیم؟ ما باید نتایج داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The timetable is subject to alteration.
[ترجمه گوگل]جدول زمانی در معرض تغییر است
[ترجمه ترگمان]این برنامه زمانی در معرض تغییر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For a local bus timetable, contact Dyfed County Council.
[ترجمه گوگل]برای جدول زمانی اتوبوس های محلی، با شورای شهرستان Dyfed تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای یک برنامه زمانی اتوبوس محلی، با شورای شهر Dyfed تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Here is the timetable of events for the day.
[ترجمه گوگل]در اینجا جدول زمانی رویدادها برای این روز آمده است
[ترجمه ترگمان]در اینجا جدول زمانی رویدادها برای روز آورده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a slight hiccup in the timetable.
[ترجمه گوگل]یک کسالت جزئی در جدول زمانی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در جدول زمانی یک سکسکه مختصر وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the new timetable, there's a clash between history and physics.
[ترجمه گوگل]در جدول زمانی جدید، تضاد بین تاریخ و فیزیک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در جدول زمانی جدید، یک درگیری بین تاریخ و فیزیک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. a railway station/timetable/siding, etc.
[ترجمه گوگل]یک ایستگاه راه آهن / جدول زمانی / کناره‌ها و غیره
[ترجمه ترگمان]ایستگاه راه آهن \/ برنامه زمانی \/ جانبداری و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. According to the timetable, the bus should have come in at 00.
[ترجمه گوگل]طبق جدول زمانی، اتوبوس باید ساعت 00 می آمد
[ترجمه ترگمان]طبق زمانبندی زمانی، اتوبوس باید ساعت ۷ بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The delay threw the entire timetable into disarray.
[ترجمه گوگل]این تاخیر کل جدول زمانی را به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]این تاخیر، کل جدول زمانی را به بی نظمی انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Look up the bus times in the local timetable.
[ترجمه گوگل]ساعت اتوبوس را در جدول زمانی محلی جستجو کنید
[ترجمه ترگمان]زمان اتوبوس در جدول زمانی محلی را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Do you know your six times table?
[ترجمه گوگل]آیا جدول شش بار خود را می شناسید؟
[ترجمه ترگمان]میز شش بار تون رو می شناسین؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Do you know the eleven times table?
[ترجمه گوگل]آیا جدول یازده زمان را می شناسید؟
[ترجمه ترگمان]میز شماره یازده را می دانی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He's 12 years old and still doesn't know his three times table.
[ترجمه گوگل]او 12 سال دارد و هنوز جدول سه بار خود را نمی داند
[ترجمه ترگمان]او دوازده سالش است و هنوز میز سه بار او را نمی شناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. For Peter, puzzles are great fun; he likes to learn such details as state capitals and the times tables.
[ترجمه گوگل]برای پیتر، پازل ها سرگرم کننده هستند او دوست دارد جزئیاتی مانند پایتخت ایالت ها و جدول زمان را یاد بگیرد
[ترجمه ترگمان]برای پیتر، معماهایی بسیار جالب هستند؛ او دوست دارد این جزئیات را به عنوان پایتخت و جداول زمانی یاد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. I expect to recycle our work on the times tables.
[ترجمه گوگل]من انتظار دارم کارمان را روی جدول زمان بازیافت کنیم
[ترجمه ترگمان]من انتظار دارم که کارمون رو روی میز تایمز بازیافت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. She knew her times tables and her Catechism.
[ترجمه گوگل]او جدول زمان خود و تعلیمات خود را می دانست
[ترجمه ترگمان]دوران او و اصول دین را می شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The education system was so different: the two times table, for instance - same tune, different lyrics.
[ترجمه گوگل]سیستم آموزشی بسیار متفاوت بود: برای مثال جدول دو زمان - آهنگ یکسان، اشعار متفاوت
[ترجمه ترگمان]سیستم آموزشی به قدری متفاوت بود: دو بار میز، به عنوان مثال - همان آهنگ و متن مختلف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. And I don't really know my Two Times Table.
[ترجمه گوگل]و من واقعا میز دو بارم را نمی دانم
[ترجمه ترگمان]و من واقعا جدول زمانی دو Times را نمی شناسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Dry time table natural volatilize 5 to 15 minutes, action in time within 24 hours, after 48 hours of optimum performance.
[ترجمه گوگل]جدول زمان خشک طبیعی فرار 5 تا 15 دقیقه، عمل در زمان در عرض 24 ساعت، پس از 48 ساعت از عملکرد بهینه
[ترجمه ترگمان]جدول زمانی خشک ۵ تا ۱۵ دقیقه است و پس از ۴۸ ساعت عملکرد بهینه در عرض ۲۴ ساعت اقدام به عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. By the calculation, the present transport time table is improved and applied in the blooming factory of tianjing steel corporation. The practical effect is good.
[ترجمه گوگل]با محاسبه، جدول زمانی حمل و نقل فعلی بهبود یافته و در کارخانه شکوفایی شرکت فولاد تیانجینگ اعمال می شود اثر عملی خوب است
[ترجمه ترگمان]با این حساب، جدول زمان حمل و نقل حاضر بهبود یافته و در کارخانه شکوفایی شرکت فولاد tianjing اعمال شده است اثر عملی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The new time table will come into effect tomorrow.
[ترجمه گوگل]جدول زمانی جدید از فردا اجرایی می شود
[ترجمه ترگمان]جدول زمانی جدید فردا اجرایی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. The new time table will come into effect on May st.
[ترجمه گوگل]جدول زمانی جدید در خیابان اردیبهشت اجرا می شود
[ترجمه ترگمان]این جدول زمانی جدید در خیابان سی ام ماه می اجرا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. I'll have to consult the plane time table first.
[ترجمه گوگل]ابتدا باید جدول زمانی هواپیما را بررسی کنم
[ترجمه ترگمان]اول باید با هواپیما مشورت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. May I see the time table?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم جدول زمانی را ببینم؟
[ترجمه ترگمان]می تونم میز رو ببینم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جدول ساعات کار (اسم)
timetable

گاه فهرست (اسم)
timetable

صورت اوقات (اسم)
timetable

برنامه ساعات کار (اسم)
timetable

تخصصی

[صنعت] جدول زمانی

انگلیسی به انگلیسی

• schedule
a timetable is a schedule of the times when activities or jobs should be done.
a timetable is also a list of the times when trains, boats, buses, or aeroplanes arrive and depart.
if you timetable an event such as a meeting, you decide when it should happen, and write a timetable showing the order in which things will happen.

پیشنهاد کاربران

۱. جدول زمانی ۲. برنامه زمان بندی شده ۳. برنامه / ۱. وقت ( چیزی را ) تعیین کردن ۲. زمان تشکیل ( چیزی را ) معین کردن ۳. زمانبندی کردن
مثال:
I have a very busy timetable.
من یک برنامه زمان بندی شده ی خیلی شلوغی دارم.
این لغت در اکثر سوالات درک مطلب مورد سوال طراحان است و اینطور است که همیشه در یک گزینه شما schedule رو میبیند و دقیقا با همین کلمه هم معنی است, به معنای برنامه و جدول زمانی
جدول ، جدول ساعات کاری یا تحصیلی
جدول زمانی
زمان بندی
گاهشمار
روزشمار
لیست حضور و غیاب ( در مدرسه و . . . )
timetable 2 ( n ) =a train, bus, or plane schedule
timetable
timetable 1 ( n ) ( taɪmˌteɪbl ) =a plan of when you expect particular events or activities to happen, e. g. The government has established its timetable for the peace talks.
timetable
check the timetable بررسی برنامه ی زمانی
time table
برنامه هفتگی ( در مدرسه )
جدول زمانی

جدول ساعت کار
It's always on his timetable
همیشه باید طبق برنامه ( زمانی ) اون باشه
ضرب الاجل، مهلت سررسید
جدول زمانبندی کاری ، زمان کاردر لیست برنامه

I need to check the timetable to see if I can get to Manchester this evening 🐶
باید برنامه ی زمانی ورود و خروج را چک کنم تا ببینم می توانم امروز عصر به منچستر بروم یا نه
برنامه زمانی
Timetable ( n ) : a list of times when something is happening, happened or will happen
جدول زمان بندی
چک کردن جدول زمانی
برنامه روزانه
برنامه ی زمانی ( مثل برنامه ی کلاسی یا حتی ساعات حرکت قطار و هواپیما )
جدول زمانی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس