time slot

جمله های نمونه

1. Visitors can book a time slot a week or more in advance.
[ترجمه گوگل]بازدیدکنندگان می‌توانند یک هفته یا بیشتر از قبل یک زمان رزرو کنند
[ترجمه ترگمان]بازدیدکنندگان می توانند یک دوره زمانی را در یک هفته یا بیشتر از قبل رزرو کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Press downplayed the series' time slot, saying that other series have not done well when put between two highly-rated shows.
[ترجمه گوگل]پرس زمان سریال را کم‌اهمیت کرد و گفت که سریال‌های دیگر وقتی بین دو نمایش با رتبه بالا قرار می‌گیرند خوب عمل نکرده‌اند
[ترجمه ترگمان]مطبوعات بازه زمانی سری زمانی را کم اهمیت جلوه می دهند و می گویند که مجموعه های دیگر زمانی که بین دو نمایش با امتیاز بالا قرار داده شوند به خوبی انجام نشده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The programs have appeared periodically, in no set time slot.
[ترجمه گوگل]برنامه ها به صورت دوره ای و در هیچ بازه زمانی مشخصی ظاهر می شوند
[ترجمه ترگمان]این برنامه ها به صورت دوره ای و بدون هیچ زمانی در نظر گرفته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Have you secretly been lusting after their time slot?
[ترجمه گوگل]آیا شما مخفیانه به دنبال شکاف زمانی آنها بوده اید؟
[ترجمه ترگمان]تو پنهانی بعد از زمان their از \"هوس\" رفتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. TDMA allocates each user a different time slot on a given frequency.
[ترجمه گوگل]TDMA به هر کاربر یک اسلات زمانی متفاوت در یک فرکانس مشخص اختصاص می دهد
[ترجمه ترگمان]TDMA هر کاربر یک بازه زمانی مختلف را در یک فرکانس معین اختصاص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Can you put me down for that time slot?
[ترجمه گوگل]آیا می توانی من را برای آن بازه زمانی کنار بگذاری؟
[ترجمه ترگمان]می شه من رو برای اون وقت بذاری زمین؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tv program has a new time slot.
[ترجمه گوگل]برنامه تلویزیونی دارای یک بازه زمانی جدید است
[ترجمه ترگمان]برنامه تلویزیون یک بازه زمانی جدید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The algorithm for assigning TDMA time slot reduces overall delays of network.
[ترجمه گوگل]الگوریتم اختصاص شکاف زمانی TDMA تاخیرهای کلی شبکه را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]الگوریتم تخصیص زمان به TDMA یک تاخیر کلی شبکه را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The time slot with highest hypoglycemia occurrence was around lunch time.
[ترجمه گوگل]بازه زمانی با بالاترین وقوع هیپوگلیسمی حوالی زمان ناهار بود
[ترجمه ترگمان]بازه زمانی با بیش ترین رخداد خطا در زمان ناهار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The 7 o'clock time slot on the radio is usually filled with a news broadcast.
[ترجمه گوگل]ساعت 7 رادیو معمولاً با پخش خبری پر می شود
[ترجمه ترگمان]زمان ساعت ۷ در رادیو معمولا با پخش اخبار پر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. 90 per cent of listeners had stayed with the programme when it changed its time slot.
[ترجمه گوگل]90 درصد از شنوندگان در زمان تغییر زمان برنامه در کنار آن ماندند
[ترجمه ترگمان]۹۰ درصد از شنوندگان زمانی که این برنامه را تغییر داد در برنامه باقی ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A new comedy is scheduled for the 9 p. m. time slot .
[ترجمه گوگل]یک کمدی جدید برای 21 برنامه ریزی شده است متر شکاف زمانی
[ترجمه ترگمان]یک کمدی جدید برای ۹ p برنامه ریزی شده است متر بازه زمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Its weekly feature show, Inside Stuff, is a dunk-fest programmed into a youth-oriented time slot on Saturday morning.
[ترجمه گوگل]نمایش ویژه هفتگی آن، Inside Stuff، یک فستیوال غواصی است که در یک زمان جوان محور در صبح شنبه برنامه ریزی شده است
[ترجمه ترگمان]نمایش ویژگی های هفتگی آن، به عبارت دیگر، یک dunk - fest است که در صبح روز شنبه وارد یک بازه زمانی جوانان - محور شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Recast and streamlined for the current season, it is languishing in a no-win time slot on Thursdays.
[ترجمه گوگل]بازنویسی و ساده‌سازی شده برای فصل جاری، پنج‌شنبه‌ها در یک بازه زمانی بدون برد در حال از بین رفتن است
[ترجمه ترگمان]در صورتی که در فصل جاری ساده تر و سرراست باشد، در روزه ای پنجشنبه در یک بازه زمانی بدون برد به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• period of time set aside for broadcasting a program or advertisement in the program schedule of television or radio stations

پیشنهاد کاربران

a time when something can happen or is planned to happen, especially when it is one of several possible times
شیار زمانی، برش زمانی
برش زمانی
وقت
The doctor has an open slot at 2 p. m
بازه زمانی

بپرس