timbuktu

/ˌtɪmbəkˈtuː//ˌtɪmbəkˈtuː/

(قدیمی) رجوع شود به: tombouctou

جمله های نمونه

1. Founded by Tuareg herders, Timbuktu still counts the livestock trade among its primary sources of income.
[ترجمه گوگل]تیمبوکتو که توسط دامداران توآرگ تأسیس شده است، هنوز تجارت دام را در زمره منابع اصلی درآمد خود قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]تیم Timbuktu که توسط دامداران و، تاسیس شد هنوز هم در میان منابع اصلی درآمدی خود، تجارت دام را به حساب می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At its height that empire stretched from Timbuktu to Bamako, and even as far as to the Atlantic.
[ترجمه گوگل]در اوج آن امپراتوری از تیمبوکتو تا باماکو و حتی تا اقیانوس اطلس امتداد داشت
[ترجمه ترگمان]در اوج خود، امپراطوری از Timbuktu به باماکو و حتی تا اقیانوس اطلس کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Banjul, Ivanovo, Naples and Timbuktu are also on the list.
[ترجمه گوگل]بانجول، ایوانوو، ناپل و تیمبوکتو نیز در این لیست قرار دارند
[ترجمه ترگمان]بانجول، Ivanovo، ناپل و Timbuktu نیز در این فهرست قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bordering the Sahara in Mali, Timbuktu was once an economic andcultural hub of the trans-Saharan trade routes.
[ترجمه گوگل]تیمبوکتو در مرز صحرا در مالی، زمانی مرکز اقتصادی و فرهنگی مسیرهای تجاری فراصحرا بود
[ترجمه ترگمان]Bordering صحرا در مالی، Timbuktu زمانی یک مرکز اقتصادی andcultural برای مسیرهای تجاری trans بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Timbuktu is a great place to send a postcard from but its fame lies more in its inaccessibility than in anything there is to do there.
[ترجمه گوگل]تیمبوکتو مکانی عالی برای ارسال کارت پستال است، اما شهرت آن بیشتر در غیرقابل دسترس بودن آن است تا هر کاری که در آنجا انجام شود
[ترجمه ترگمان]تیم Timbuktu مکان بزرگی برای فرستادن یک کارت پستال است، اما شهرت آن بیشتر در عدم دسترسی قرار دارد تا هر چیزی که در آنجا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The newspaper posted him in Timbuktu.
[ترجمه گوگل]روزنامه او را در تیمبوکتو پست کرد
[ترجمه ترگمان]روزنامه او را در Timbuktu پست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The old saying "from here to Timbuktu" might not mean what it used to, but I am glad that I have been there.
[ترجمه گوگل]ضرب‌المثل قدیمی «از اینجا تا تیمبوکتو» ممکن است معنای قبلی را نداشته باشد، اما خوشحالم که آنجا بوده‌ام
[ترجمه ترگمان]ضرب المثل قدیمی \"از اینجا به تیم Timbuktu\" ممکن است به معنای آن باشد که آن به چه چیزی عادت دارد، اما خوشحالم که آنجا بوده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The right mentor "can be in Timbuktu or New York but you have to understand who that individual is and what they bring to the relationship. "
[ترجمه گوگل]مربی مناسب "می تواند در تیمبوکتو یا نیویورک باشد، اما شما باید بفهمید که آن فرد کیست و چه چیزی را به رابطه می آورد "
[ترجمه ترگمان]\"مربی درست\" می تواند در تیم Timbuktu یا نیویورک باشد، اما باید درک کنید که آن فرد چه کسی است و چه چیزی آن ها را به رابطه نزدیک می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unlike North and West Africa, home of such great "library cities" as Tunis, Fez, and Timbuktu, Mauritania never had large sedentary population centers.
[ترجمه گوگل]برخلاف آفریقای شمالی و غربی، که خانه «شهرهای کتابخانه‌ای» بزرگی مانند تونس، فاس و تیمبوکتو است، موریتانی هرگز مراکز جمعیتی بی‌تحرکی نداشت
[ترجمه ترگمان]برخلاف شمال و غرب آفریقا، خانه چنین \"شهره ای کتابخانه بزرگ\" مانند تونس، فاس، و Timbuktu، موریتانی هرگز مراکز جمعیتی گسترده ای نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can get Lodi news even if you're in Timbuktu.
[ترجمه گوگل]حتی اگر در تیمبوکتو هستید، می توانید اخبار Lodi را دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]اگه توی \"timbuktu\" باشی می تونی اخبار دی لو رو بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Twenty years ago, it was very hard to visualize what was happening in Timbuktu.
[ترجمه گوگل]بیست سال پیش، تجسم آنچه در تیمبوکتو اتفاق می‌افتد بسیار سخت بود
[ترجمه ترگمان]بیست سال پیش، تجسم کردن آنچه در timbuktu رخ داده بود خیلی سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Because of its remoteness and inaccessibility, Patagonia has always been, like Timbuktu or Shangri-la, a place of myths and legends.
[ترجمه گوگل]پاتاگونیا به دلیل دور بودن و غیرقابل دسترس بودن، مانند تیمبوکتو یا شانگری لا، همیشه محل اسطوره ها و افسانه ها بوده است
[ترجمه ترگمان]به دلیل دوری و عدم دسترسی آن، پاتاگونیا مانند Timbuktu یا (شنگری لا)، جایی از افسانه ها و افسانه ها بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the shade of their tent, members of a Tuareg family doze through midday heat near Timbuktu in drought-stricken Mali.
[ترجمه گوگل]در سایه چادر خود، اعضای خانواده طوارگ در گرمای ظهر در نزدیکی تیمبوکتو در مالی خشکسالی چرت می زنند
[ترجمه ترگمان]در سایه of، اعضای یک خانواده طوارق در گرمای نیمروز در نزدیکی Timbuktu در مالی دچار خشکسالی به خواب رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Photograph by Brent Stirton – After a day of grazing in the surrounding desert, a herd of sheep and goats follow their owner to his home on the edge of Timbuktu.
[ترجمه گوگل]عکس برنت استیرتون - پس از یک روز چرا در بیابان اطراف، گله ای از گوسفند و بز به دنبال صاحب خود به خانه اش در لبه تیمبوکتو می روند
[ترجمه ترگمان]عکس بر نت Stirton - پس از یک روز از چریدن در بیابان اطراف، یک گله گوسفند و بز از صاحب خود تا خانه اش در لبه Timbuktu پیروی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• city in mali; (slang) remote place, somewhere far away, extremely remote place (figuratively)

پیشنهاد کاربران

بپرس