1. They require a fine tilth with plenty of humus and moisture, and are slow growing.
[ترجمه گوگل]آنها به یک شیب خوب با هوموس و رطوبت فراوان نیاز دارند و به کندی رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به tilth خوب با مقدار زیادی از گیاخاک و مرطوب نیاز دارند و در حال رشد آهسته هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Tilth: You want your soil to have good tilth, namely to be crumbly and easy to work.
[ترجمه گوگل]شیب: شما می خواهید خاک شما کذب خوبی داشته باشد، یعنی شکننده باشد و به راحتی کار شود
[ترجمه ترگمان]tilth: شما می خواهید که خاک شما tilth خوبی داشته باشد، یعنی تمیز کردن و کار کردن آسان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Purple soil is one kind of important unirrigated tilth soil in southern China.
[ترجمه گوگل]خاک ارغوانی یکی از انواع خاک های غیر آبی مهم در جنوب چین است
[ترجمه ترگمان]خاک بنفش یکی از انواع خاک مهم unirrigated در جنوب چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Whatever goes to the tilth of me it shall be you!
[ترجمه گوگل]هر چه به کشتزار من برود تو باشی!
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که به زمین افتاد، تو خواهی بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A preliminary experiment and analysis of tilth resistance of two-wing types of different sweeps mounted on the same revolving frame were made through modification of moving parameters in this paper.
[ترجمه گوگل]یک آزمایش اولیه و تجزیه و تحلیل مقاومت شیب انواع دو بال از جاروهای مختلف نصب شده بر روی یک قاب گردان با اصلاح پارامترهای متحرک در این مقاله انجام شد
[ترجمه ترگمان]آزمایش اولیه و آنالیز مقاومت tilth دو بال مختلف بر روی یک قاب چرخان مختلف از طریق تغییر پارامترهای متحرک در این مقاله انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The root distribution in different tilth layer is different.
[ترجمه گوگل]توزیع ریشه در لایه های مختلف تیلت متفاوت است
[ترجمه ترگمان]توزیع ریشه در لایه tilth مختلف متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The reasonable scientific basis was provided for soil tilth optimization.
[ترجمه گوگل]مبنای علمی منطقی برای بهینهسازی شیب خاک فراهم شد
[ترجمه ترگمان]اساس علمی منطقی برای بهینه سازی tilth خاک فراهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In this paper, the tilth depth of driving disk-plow has been analysed According to the furrow slice was succeeded in turning for the maximal tilth depth.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، عمق شیب محرک دیسک گاوآهن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، عمق tilth هارد دیسک گرداننده تجزیه و تحلیل شده است با توجه به این که قسمت شیار در تبدیل به عمق tilth بیشینه موفق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Some of these provide tilth to a soil.
[ترجمه گوگل]برخی از اینها خاک را برای خاک فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها tilth را به خاک می سپارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Tilth 's the quality of a soil which makes it easy to cultivate and easy for the roots of plants to grow.
[ترجمه گوگل]Tilth کیفیت خاکی است که کشت آن را آسان می کند و رشد ریشه گیاهان را آسان می کند
[ترجمه ترگمان]tilth کیفیت یک خاک است که کاشت و آسان کردن ریشه های گیاهان را آسان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Certified Organic by Oregon Tilth.
[ترجمه گوگل]دارای گواهی ارگانیک توسط Oregon Tilth
[ترجمه ترگمان]Certified ارگانیک توسط ارگان tilth
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. So microflora increase tilth.
[ترجمه گوگل]بنابراین میکرو فلور شیب را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین فلور مواد اولیه را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Mr Burrows added cultivator tines to scratch the surface and provide an adequate tilth for the rapeseed.
[ترجمه گوگل]آقای باروز برای خراش دادن سطح و ایجاد شیب مناسب برای دانه کلزا، قلاب های کولتیواتور را اضافه کرد
[ترجمه ترگمان]شاخک های کالتیواتور شاخه به سطح را خراش می دهند و an کافی برای (کلزا)فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The local stockbreedings were destructed because a large amount of pasture was changed to the tilth .
[ترجمه گوگل]دامداران محلی از بین رفتند زیرا مقدار زیادی مرتع به کشتزار تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]The محلی به این دلیل destructed بودند که مقدار زیادی از چراگاه به the تغییر داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Although the status of soil available boron and zinc was improved somewhat, there are still 2/3 of tilth lack of boron and 1/3 lack of zinc.
[ترجمه گوگل]اگرچه وضعیت بور و روی موجود در خاک تا حدودی بهبود یافته است، اما هنوز 2/3 از کمبود بور و 1/3 کمبود روی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اگرچه وضعیت خاک موجود و روی موجود تا حدی بهبود یافته است، اما هنوز ۲ \/ ۳ از کمبود boron بورون و ۱ \/ ۳ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید