tiller

/ˈtɪlər//ˈtɪlə/

معنی: جوانه، کشتکار، زارع، اهرم سکان کشتی، کشاورز، جوانه زدن
معانی دیگر: (کشتی) دسته ی سکان، میله ی سکان، (شخص یا دستگاه) کشت کننده، کشتگر، (شاخه ای که از پای گیاه می روید) پاجوش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who tills land; farmer.
اسم ( noun )
• : تعریف: a lever that is attached to a rudder and used to steer a boat.

- Who was operating the tiller when the boat hit the buoy?
[ترجمه گوگل] وقتی قایق به شناور برخورد کرد چه کسی تیلر را اداره می کرد؟
[ترجمه ترگمان] چه کسی سکان قایق را از دست داده بود که قایق به نجات غریق برخورد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a sprout or shoot that grows from the base of a plant.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: tillers, tillering, tillered
• : تعریف: to sprout tillers.

جمله های نمونه

1. If the tiller is industrious, the farmland is productive.
[ترجمه گوگل]اگر پنجه کوشا باشد، زمین کشاورزی مولد است
[ترجمه ترگمان]اگر سکان بانی کار باشد، زمین کشاورزی سازنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tiller moaned and managed to croak, "Help me. ".
[ترجمه گوگل]تیلر ناله کرد و توانست غر بزند: "کمکم کن "
[ترجمه ترگمان]Tiller ناله کرد و با صدای گرفته گفت: \" به من کمک کنید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some wheats and ryes tiller freely.
[ترجمه گوگل]مقداری گندم و چاودار آزادانه پنجه می زند
[ترجمه ترگمان]یه \"اهرم wheats\" و \"اهرم سکان\" آزادانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Both Mr and Mrs Tiller were always on the lookout for any child or woman with potential.
[ترجمه گوگل]هم آقا و هم خانم تیلر همیشه به دنبال هر کودک یا زن بالقوه ای بودند
[ترجمه ترگمان]آقا و خانم Tiller هر دو همیشه مراقب هر کودک یا زن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tiller writing the storyline still whisked his audience round the world but the comedy element was more dominant.
[ترجمه گوگل]تیلر که خط داستانی را می نویسد همچنان مخاطبانش را در سراسر جهان می چرخاند، اما عنصر کمدی غالب تر بود
[ترجمه ترگمان]نگارش خط سیر داستان هنوز شنوندگان خود را در سراسر دنیا جمع و جور می کرد، اما آلمان کمدی بیشتر مسلط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The famous Tiller discretion was instilled into them at the same time as their routines and with equal thoroughness.
[ترجمه گوگل]صلاحدید معروف تیلر همزمان با کارهای روزمره و با همان دقت به آنها القا شد
[ترجمه ترگمان]The معروف Tiller همزمان با دقت و دقت برابر به آن ها تزریق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Going into another troupe after being a Tiller would have been too much of a comedown.
[ترجمه گوگل]رفتن به یک گروه دیگر بعد از تیلر بودن خیلی کم‌دون بود
[ترجمه ترگمان]رفتن به یک گروه دیگر، بعد از این که a بودن خیلی زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Like many dance directors he imitated the Tiller style and by undercutting could offer some work.
[ترجمه گوگل]او مانند بسیاری از کارگردانان رقص از سبک تیلر تقلید می کرد و با کم کردن می توانست کارهایی را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]او مانند بسیاری از کارگردانان برقصد، سبک Tiller را تقلید می کرد و با شکستن آن ها می توانست کمی کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Tiller fame and fortune had also become an attraction for hangers-on to members of his family.
[ترجمه گوگل]شهرت و ثروت تیلر نیز به جاذبه ای برای آویزان برای اعضای خانواده او تبدیل شده بود
[ترجمه ترگمان]شهرت و ثروت Tiller نیز به جاذبه ای برای چوب لباسی بود که به اعضای خانواده اش تعلق داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He admitted taking his hand off the tiller at the group but denied any boardroom rift over strategy.
[ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که دستش را از روی تیلر گروه برداشته است، اما هرگونه شکاف در اتاق هیئت مدیره بر سر استراتژی را انکار کرد
[ترجمه ترگمان]او پذیرفت که دست خود را از اهرم سکان هدایت کند اما هر گونه شکاف هییت مدیره را بر سر استراتژی رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They were the first of thousands of Tiller Girls who would feel like crawling home after rehearsals.
[ترجمه گوگل]آنها اولین نفر از هزاران دختر تیلر بودند که بعد از تمرین احساس خزیدن در خانه داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها اولین کسانی بودند که بعد از تمرین به خانه می خزیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Adjusting the tiller slightly, Kathy nudged the boat up against the ruler in her head.
[ترجمه گوگل]کتی در حالی که پنجه را کمی تنظیم کرد، قایق را به سمت خط کش در سرش تکان داد
[ترجمه ترگمان]کتی که سکان را اندکی تنظیم کرده بود، قایق را به طرف خط کش راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He'd put Reyes on the tiller, figuring that the man could control it using his upper arm and elbow.
[ترجمه گوگل]او ریس را روی تیلر گذاشته بود و تصور می کرد که مرد می تواند آن را با استفاده از بازو و آرنج کنترل کند
[ترجمه ترگمان]او ریس را روی سکان گذاشت و فکر کرد که آن مرد می تواند با استفاده از بازوی و آرنج بالا آن را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Only the experienced with a long Tiller record were considered.
[ترجمه گوگل]فقط افراد با تجربه با سابقه طولانی تیلر در نظر گرفته شدند
[ترجمه ترگمان]تنها تجربه با سابقه طولانی در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. John Tiller led a fragmented existence at this time.
[ترجمه گوگل]جان تیلر در این زمان زندگی پراکنده ای را رهبری می کرد
[ترجمه ترگمان]جان Tiller در این زمان یک موجودیت مستقل را رهبری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جوانه (اسم)
chrysalis, tiller, offshoot, bud, sprout, seedling, gemma, youngling

کشتکار (اسم)
tiller, cultivator

زارع (اسم)
tiller, planter, nurseryman, farmhand, sharecropper

اهرم سکان کشتی (اسم)
tiller

کشاورز (اسم)
agriculturalist, farmer, peasant, tiller, planter, agronomist, agriculturist, yeoman, husband, husbandman

جوانه زدن (فعل)
grain, tiller, branch, nip, leaf, bud, erupt, peep, germinate, sprout, burgeon, shoot

انگلیسی به انگلیسی

• one who prepares land for raising crops, farmer; lever used to steer a boat by changing the direction of a rudder (nautical); original shoot of a plant (botany); stalk of a crossbow
the tiller of a boat is a handle that is fixed to the rudder and is used to turn the rudder and steer the boat.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A handle used to steer a boat; rudder - handle ⚓
🔍 مترادف: Steering lever
✅ مثال: He took hold of the tiller to steer the boat through the rough waters.
Tiller به معنی سفالگر هم میشه
پنجه
tiller ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دسته سکان
تعریف: اهرم یا بازو یا فرمانی که از آن برای حرکت دادن تیغۀ سکان استفاده می کنند
زارع، کشتگر
Cain was a tiller of the ground and Abel was a keeper of flocks
جوانه جانبی
دستگاه شخم زنی
tiller is designed to break up hard, compact soil into loose, broken - up dirt that can then be used for planting

بپرس