tillable

/ˈtɪləbəl//ˈtɪləbl/

قابل کشت وزرع

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: capable of being tilled.
متضاد: untillable

جمله های نمونه

1. The prediction shows that the ratio of tillable land is gradually decreasing, and the ratio of the residential land and industrial land is increasing.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی نشان می‌دهد که نسبت زمین قابل کشت به تدریج کاهش می‌یابد و نسبت زمین مسکونی و صنعتی در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]این پیش بینی نشان می دهد که نسبت زمین tillable به تدریج کاهش می یابد و نسبت زمین های مسکونی و زمین های صنعتی در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And, with a rising population, more tillable land will be needed.
[ترجمه گوگل]و با افزایش جمعیت، زمین های قابل کشت بیشتری مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]و با افزایش جمعیت، زمین های tillable بیشتری مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bull; With just 7% of the world's tillable land, China feeds 22% of world's population.
[ترجمه گوگل]گاو نر چین با داشتن تنها 7 درصد از زمین های قابل کشت جهان، 22 درصد از جمعیت جهان را تغذیه می کند
[ترجمه ترگمان]بول، با تنها ۷ % زمین tillable جهان، ۲۲ درصد از جمعیت جهان را تغذیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The distributions of tillable field and population are used as the economics index to zone the hazard risk caused by flood.
[ترجمه گوگل]توزیع مزارع خاک‌ورزی و جمعیت به‌عنوان شاخص اقتصادی برای منطقه‌بندی خطر خطر ناشی از سیل استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]توزیع میدان tillable و جمعیت به عنوان شاخص اقتصاد برای منطقه مورد استفاده قرار می گیرند تا خطر خطر ناشی از سیل ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The distributions of tillable field and population were used as the economics index to zone the hazard risk caused by flood.
[ترجمه گوگل]توزیع مزرعه کشت‌پذیر و جمعیت به‌عنوان شاخص اقتصادی برای منطقه‌بندی خطر خطر ناشی از سیل استفاده شد
[ترجمه ترگمان]توزیع میدان tillable و جمعیت به عنوان شاخص اقتصاد برای منطقه مورد استفاده قرار گرفتند تا خطر خطر ناشی از سیل را تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The policies of turning tillable fields into economic development zones have been severely criticised and regarded as environmentally unfriendly.
[ترجمه گوگل]سیاست های تبدیل مزارع خاکورزی به مناطق توسعه اقتصادی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و به عنوان غیر دوستدار محیط زیست تلقی شده است
[ترجمه ترگمان]سیاست های تبدیل حوزه های tillable به مناطق توسعه اقتصادی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته و آن را غیر دوستانه تلقی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a close relationship between the consumption of tillable field resources and the growth of economy.
[ترجمه گوگل]بین مصرف منابع مزرعه قابل کشت و رشد اقتصاد رابطه تنگاتنگی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]رابطه نزدیکی بین مصرف منابع میدان مغناطیسی و رشد اقتصادی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I did the texture from an existing object: a wire wrapped around the main wire and then I straightened it up in Photoshop in order to make it tillable.
[ترجمه گوگل]من بافت را از یک شی موجود انجام دادم: یک سیم دور سیم اصلی پیچیده شد و سپس آن را در فتوشاپ صاف کردم تا بتوان آن را خاک‌ورزی کرد
[ترجمه ترگمان]من بافت شی موجود را انجام دادم: یک سیم دور سیم اصلی پیچیده شده بود و سپس آن را در فتوشاپ باز کردم تا آن را درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With a population of over 3 billion people and limited tillable land, food production and sustainable land use is a survival issue that landscape architects must address.
[ترجمه گوگل]با جمعیتی بالغ بر 3 میلیارد نفر و زمین های قابل کشت محدود، تولید غذا و استفاده پایدار از زمین یک مسئله بقا است که معماران منظر باید به آن بپردازند
[ترجمه ترگمان]با جمعیتی بیش از ۳ میلیارد نفر و زمین های محدود tillable، تولید غذا و استفاده از زمین پایدار، مساله بقا است که معماران چشم انداز باید به آن بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The aim is to ensure no net loss of tillable fields.
[ترجمه گوگل]هدف اطمینان از عدم تلفات خالص مزارع خاکورزی است
[ترجمه ترگمان]هدف این است که از دست دادن خالص میدان های tillable اطمینان حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our innovation aim in construction field is to replace conditional clay solid brick with new wall material in order to protect tillable field, save energy and protect environment.
[ترجمه گوگل]هدف نوآوری ما در زمینه ساخت و ساز جایگزینی آجر جامد رسی شرطی با مصالح دیواری جدید به منظور حفاظت از زمین قابل خاکورزی، صرفه جویی در انرژی و حفاظت از محیط زیست است
[ترجمه ترگمان]هدف نوآوری ما در زمینه ساخت وساز، جایگزینی آجر رس جامد با مواد دیوار جدید به منظور حفاظت از میدان tillable، حفظ انرژی و حفاظت از محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• can be tilled, can be plowed or dug in preparation for planting

پیشنهاد کاربران

بپرس