1. a tightly filled suitcase
چمدانی که در آن خیلی چیز چپانده اند
2. strain the canvas tightly over the frame
کرباس نقاشی را تنگ روی چارچوب بکش.
3. green plants sweat when tightly packed
اگر گیاهان سبز تنگ کنار هم جا داده شوند عرق می کنند.
4. he tied the tape tightly around the box
نوار را محکم دور جعبه بست.
5. she clutched her baby tightly in her arms
او بچه اش را محکم در بغل نگهداشت.
6. she laced the corset tightly around her waist
شکم بند خود را محکم دور کمر خود بست.
7. she nursed her baby tightly in her arm
او کودک خود را تنگ در آغوش گرفت.
8. shut the bottle top tightly
در بطری را کیپ کن.
9. although i am old, hold me tightly in your arms for one night. . .
گرچه پیرم تو شبی سخت در آغوشم گیر. . .
10. though i am old, hold me tightly in your arms one night
گر چه پیرم تو شبی سخت در آغوشم گیر
11. She held the money tightly in her fist.
12. A baby monkey clasps its mother's fur tightly.
[ترجمه گوگل]بچه میمون خز مادرش را محکم میبندد
[ترجمه ترگمان]یک میمون بچه را محکم فشار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She clasped her bag tightly as she walked through the crowd.
[ترجمه گوگل]وقتی از میان جمعیت می گذشت کیفش را محکم بست
[ترجمه ترگمان]همچنان که از میان جمعیت می گذشت، کیفش را محکم به هم فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The girl held her father's hand tightly.
[ترجمه گوگل]دختر دست پدرش را محکم گرفته بود
[ترجمه ترگمان]دختر دست پدرش را محکم گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She held him tightly to her bosom.
16. She fastened her belt tightly around her waist.
[ترجمه گوگل]کمربندش را محکم دور کمرش بست
[ترجمه ترگمان]کمربند او را محکم دور کمرش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. She held her little bundle tightly in her arms.
[ترجمه گوگل]بسته کوچکش را محکم در آغوش گرفت
[ترجمه ترگمان]دسته ای کوچکش را محکم در بازوهایش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید