tightfisted

/ˈtaɪtˌfɪstəd//ˈtaɪtˌfɪstəd/

خسیس، ناخن خشک، ممسک، ژکور، زفت، کنس، پست، خشک دست، خسیس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: excessively frugal; stingy.
متضاد: benevolent, generous, openhanded
مشابه: cheap, close-fisted, miserly, niggardly, parsimonious, tight

- You won't get a penny from that tightfisted father of yours.
[ترجمه ریحانه ریاضی] شما از ان پدر خسیستان حتی یک پنی هم نمی توانید بگیرید.
|
[ترجمه گوگل] از آن پدر تنگ دستت یک ریال هم نمی گیری
[ترجمه ترگمان] شما حتی یک پنی هم از آن پدر tightfisted نخواهید گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. His tightfisted employer was unwilling to give him a raise.
[ترجمه گوگل]کارفرمای سختگیر او تمایلی به افزایش حقوق او نداشت
[ترجمه ترگمان]کارفرمای tightfisted تمایلی نداشت که او را بزرگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When we gave it a tightfisted 52% in Issue 7 our main bone of contention was that it was ridiculously overpriced.
[ترجمه گوگل]وقتی در شماره 7 به آن 52% دادیم اصلی ترین بحث ما این بود که قیمت آن به طرز مضحکی بیش از حد بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که ما یک tightfisted ۵۲ % در شماره ۷ به آن دادیم، مساله اصلی مشاجره این بود که به طرز مسخره ای گران شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A tightfisted man was standing on the pavement with two heavy suitcases hailing a taxi.
[ترجمه گوگل]مردی مشت محکم با دو چمدان سنگین روی سنگفرش ایستاده بود و تاکسی می گرفت
[ترجمه ترگمان]مرد tightfisted با دو چمدان سنگین روی پیاده رو ایستاده بود و یک تاکسی صدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's very tightfisted. Her boss is a skinflint .
[ترجمه گوگل]او خیلی تنگ است رئیس او چخماق است
[ترجمه ترگمان]اون خیلی tightfisted رئیسش آدم skinflint
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is the most tightfisted person we have ever met.
[ترجمه گوگل]او محکم ترین فردی است که تا به حال دیده ایم
[ترجمه ترگمان]او عجیب ترین آدمی است که تا به حال دیده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She is so tightfisted.
[ترجمه گوگل]او خیلی تنگ است
[ترجمه ترگمان] اون خیلی tightfisted
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Parents know that a caring attitude can not only save you a small fortue, but also even make you feel good about being tightfisted and offering more care than presents.
[ترجمه گوگل]والدین می‌دانند که نگرش مراقبتی نه تنها می‌تواند ثروت اندکی را برای شما ذخیره کند، بلکه حتی باعث می‌شود که احساس خوبی در مورد مشت محکم بودن و ارائه مراقبت‌های بیشتر نسبت به هدیه به شما بدهد
[ترجمه ترگمان]والدین می دانند که یک نگرش دلسوزانه نه تنها می تواند شما را نجات دهد بلکه باعث می شود که شما احساس خوبی نسبت به tightfisted بودن و ارائه مراقبت بیشتر نسبت به هدیه داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• miserly, stingy
very stingy; reluctant to spend money needlessly
someone who is tight-fisted is unwilling to spend money; an informal word, used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
He’s so tightfisted, he won’t even buy a cup of coffee.
In a conversation about splitting the bill, someone might say, “Don’t expect him to chip in much, he’s tightfisted. ”
A friend might jokingly comment, “You’re so tightfisted, you make Scrooge look generous. ”
توضیح درباره اصطلاح tightfisted
اصطلاح tightfisted به معنای کسی است که مشت اش را محکم بسته نگه می دارد و اصطلاحا به افرادی اطلاق می گردد که ناخن خشک و خسیس باشند.
منبع: سایت بیاموز
شروح people
Mean
Adjective - informal :
Tight - fisted
خسیس
پول پرست
ناخن خشک

بپرس