tied to his mother's apron strings
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
بچه ننه، وابسته به مادر ( مردی که بیش از حد به مادرش وابسته و متکی است و استقلال ندارد ) - Idiomatic Phrase / Adjective Phrase
He is forty years old but still tied to his mothers apron strings
بند نافش به مادرش وصله ( تحت نفوذ شدید مادر ) - Idiomatic Phrase
... [مشاهده متن کامل]
Everyone says he is tied to his mothers apron strings and cant decide anything alone
گوش به فرمان مادر، مطیع مادر - Adjective Phrase
She wished her husband wasnt so tied to his mothers apron strings
بند نافش به مادرش وصله ( تحت نفوذ شدید مادر ) - Idiomatic Phrase
... [مشاهده متن کامل]
گوش به فرمان مادر، مطیع مادر - Adjective Phrase
بچه ننه
کنکور۹۹
کنکور۹۹
مردی که همیشه چشمش به دهن مادرشه یا تحت کنتر ل مادرشه، بچه ننه
Can you make a decision on your own, or are you tied to her apron strings?
میتونی یه بارم خودت تصمیم بگیری یا همش چشمت به دهن اونه؟
میتونی یه بارم خودت تصمیم بگیری یا همش چشمت به دهن اونه؟