tie someone in knots

پیشنهاد کاربران

✍️گیج کردن، سردرگم کردن یا ناراحت کردن کسی تا حدی که نتواند به وضوح فکر کند یا به طور مؤثر عمل کند.
به صورت مجازی، می تواند به ایجاد سردرگمی یا ناراحتی در کسی اشاره داشته باشد تا حدی که از نظر ذهنی یا عاطفی درگیر شود.
...
[مشاهده متن کامل]

✍️✍️ریشه ها: این عبارت احتمالاً از تصویر فیزیکی گره خوردن ناشی شده که نماد حالت سردرگمی یا درگیری است.
👈مترادف: Confuse, perplex, baffle, frustrate
👇مثال؛
The complex instructions tied him in knots, and he couldn't figure out how to assemble the furniture.
Her contradictory statements tied the jury in knots, making it hard for them to reach a verdict.
The math problem tied the students in knots, leaving them frustrated and confused.

دستپاچه شدن
( غیر رسمی ) گیج کردن و دستپاچه کردن کسی بطوریکه در شرح و توضیح دادن مسئله ای ناتوان گردد

بپرس