tie one on


(امریکا- خودمانی) مست شدن، پاتیل شدن

جمله های نمونه

1. Sunday, June 1: Boy did I tie one on last night.
[ترجمه گوگل]یکشنبه 1 خرداد: پسر دیشب یکی را بستم
[ترجمه ترگمان]یکشنبه، جون ۱: پسر دیشب یکی رو بستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Jennifer Aniston and David Letterman tie one on for the holidays.
[ترجمه گوگل]جنیفر آنیستون و دیوید لترمن برای تعطیلات با هم یکی شدند
[ترجمه ترگمان]\"جنیفر انیستون\" (Jennifer Aniston)و (دیوید لترمن)در حال بستن یکی از تعطیلات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I want to party and really tie one on tonight.
[ترجمه گوگل]من می‌خواهم مهمانی بگیرم و واقعاً امشب یکی را ببندم
[ترجمه ترگمان]من میخوام یه پارتی بگیرم و امشب واقعا این کراوات رو ببندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ben: Cheers! Let's tie one on.
[ترجمه گوگل]بن: به سلامتی! یکی را ببندیم
[ترجمه ترگمان]! به سلامتی بیا یکی را ببندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let's tie one on.
[ترجمه گوگل]یکی را ببندیم
[ترجمه ترگمان]بیا یکی را ببندیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس