tie a knot

پیشنهاد کاربران

وصلت کردن
[COLLOCATION]
گره زدن
یه اصطلاح دیگه میشه:
tie the knot [INFORMAL]
ازدواج کردن
SYN: get married
💠 Tighten it, so it can't get loose.
Pull. . . tie a knot.
Not too tight or the wood will come off.
...
[مشاهده متن کامل]

What a shelter! It's wonderful!
Careful of your feet!
I'll make some tea. . .
Hey, stop making that dust.
Can't you see we've a high - class tea - shop here?
Here you are Larry.
Thanks, so it's ready now.
It's good tea.
And no credit, old man.
You take me for a fool?
You've enough tea and sugar for a day or two.
You keep what you earn.
When you've made enough to buy another samovar. . .
You must return this to the hospital, where it belongs. Ok?
باید جوری بستش که وا نشه
صبر کن من سفت ش میکنم بعد گره بزن.
خیلی خب حالا بِکِش. . .
بِکِش. . سفت ش کن. . خوبه گره بزن.
اگه زیادی سفت ش کنی، اینور چوب میکشه بالا.
عجب سایبونی شده! تاق نما زدی!
بپا آب نریزه رو پات!
چای رو هم بار کردیم. .
آهای، چه خبرته. . چرا اینقدر گرد و خاک میکنی عمو.
مگه نمیبینی اینجا قهوه خونه اعیونی راه افتاده؟
بفرما آقا لَری.
دستت درد نکنه، دم کشید به این زودی.
به به. . به به. . . نه بدم نیس.
آره بابا چای خوبیه.
پیرمرد، نسیه ندی آاا.
نه آقا مگه خر شدم؟
ببین پدر. . قند و چای واسه ییکی - دو روزی داری.
هر چی هم که دراوردی نوش جونت.
اما یه چیزی بهت بگم. .
وقتی درآمدت اینقدر رفت بالا که تونستی یه سماور بخری. . بایست این سماور پس بدی. چون مال مریض خونه ست، قبول؟

گره زدن
عروسی گرفتن ( مراسم عروسی گرفتن )

بپرس