tideway

/ˈtaɪdweɪ//ˈtaɪdweɪ/

معنی: مسیر، مسیرجزر و مد، روگاه جزر و مد، کشند راه
معانی دیگر: بخش جزر و مد گیر رودخانه، کشند رود، روگاه جزرومد

جمله های نمونه

1. I have heard every horror story about the Tideway and have believed them all, fool that I am!
[ترجمه گوگل]من هر داستان ترسناکی در مورد تاید وی شنیده ام و همه آنها را باور کرده ام، احمق که هستم!
[ترجمه ترگمان]من داستان های وحشتناکی راجع به the شنیده ام و همه آن ها را باور کرده ام، احمق که هستم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Democratic politic has become a tideway of the political developments of the world, and "democracy, harmony and development" also are motif of the political construction for the current China.
[ترجمه گوگل]سیاست دموکراتیک به جزر و مد تحولات سیاسی جهان تبدیل شده است و «دموکراسی، هماهنگی و توسعه» نیز موتیف سازه سیاسی چین کنونی است
[ترجمه ترگمان]سیاست حزبی تبدیل به یکی از تحولات سیاسی جهان شده است و \"دموکراسی، هماهنگی و توسعه\" نیز نقش و نگار ساخت سیاسی برای چین کنونی را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the historical tideway of the world modernization, each state inevitably to make choice on own route of agricultural development.
[ترجمه گوگل]در جریان تاریخی مدرنیزاسیون جهانی، هر دولت ناگزیر به انتخاب مسیر توسعه کشاورزی خود می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]در the تاریخی مدرن سازی جهانی، هر کشور به ناچار باید مسیر توسعه کشاورزی را انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Attaining creative independence in the 19th century, Russian painting develops in the tideway of European fine arts.
[ترجمه گوگل]با رسیدن به استقلال خلاق در قرن نوزدهم، نقاشی روسی در جریان هنرهای زیبای اروپا توسعه یافت
[ترجمه ترگمان]این نقاشی در قرن ۱۹ میلادی استقلال خلاقانه خود را از دست داد و نقاشی روسی در the هنرهای زیبای اروپا گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nowadays, because of various factors, more and more corporations swarm into the incorporative tideway, so the technology of middleware becomes more important.
[ترجمه گوگل]امروزه به دلیل عوامل مختلف، شرکت‌های بیشتری به سمت جزر و مد ادغام شده‌اند، بنابراین فناوری میان‌افزار اهمیت بیشتری پیدا می‌کند
[ترجمه ترگمان]این روزها، به دلیل عوامل مختلف، شرکت های بیشتری به the incorporative هجوم می برند، بنابراین تکنولوژی میان افزار اهمیت بیشتری پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Constructing harmonious schoolyard is a necessary requirement of befitting the times tideway, meanwhile it also is a objective request of following the educational regularity.
[ترجمه گوگل]ساختن حیاط هماهنگ یک نیاز ضروری در خور زمان است، در عین حال یک درخواست عینی برای رعایت نظم آموزشی است
[ترجمه ترگمان]ساخت یک مدرسه عالی یک نیاز ضروری برای شایسته کردن زمان tideway است، در حالی که این یک درخواست عینی از پیروی از نظم تحصیلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The study of chinese management science should acclimate this tideway, and develop a series of theories and methods which can use for reference the advanced management ideas and adapt of chinese need.
[ترجمه گوگل]مطالعه علم مدیریت چینی باید به این مسیر عادت کند و یک سری نظریه ها و روش هایی را توسعه دهد که می تواند برای مرجع ایده های مدیریت پیشرفته و انطباق با نیاز چینی ها استفاده کند
[ترجمه ترگمان]مطالعه علم مدیریت چینی باید این tideway را از بین ببرد و مجموعه ای از نظریه ها و روش ها را توسعه دهد که می تواند برای ارجاع به ایده های مدیریتی پیشرفته و انطباق با نیازهای چینی ها استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Successful editing activity is depended on whether editor can follow editing law, conform with the era tideway, be good for collocating and utilizing all kinds of resources and condition.
[ترجمه گوگل]فعالیت ویرایش موفقیت آمیز به این بستگی دارد که آیا ویرایشگر می تواند از قانون ویرایش پیروی کند، با جریان عصر مطابقت داشته باشد، برای جمع آوری و استفاده از انواع منابع و شرایط خوب باشد
[ترجمه ترگمان]فعالیت ویرایش موفق بستگی به این دارد که آیا سردبیر می تواند از قانون ویرایش پیروی کند، مطابق با دوران tideway، برای collocating خوب باشد و از همه انواع منابع و شرایط استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the development of new products and market push, XHD shall make full use of her own advantage, keep constant innovation, keep ahead of tideway and initiate a brilliant future.
[ترجمه گوگل]با توسعه محصولات جدید و فشار بازار، XHD باید به طور کامل از مزیت خود استفاده کند، نوآوری مداوم را حفظ کند، جلوتر از جزر و مد باشد و آینده ای درخشان را آغاز کند
[ترجمه ترگمان]با توسعه محصولات جدید و فشار بازار، XHD باید از مزایای خود استفاده کامل کند، نوآوری ثابت را حفظ کند، از tideway جلو بماند و آینده ای درخشان را آغاز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Since the cold war on, there has occurred a new tideway of political transition in the polities of the world with the changes in the administrative parties of the all states .
[ترجمه گوگل]از زمان جنگ سرد به بعد، با تغییرات احزاب اداری همه دولت ها، جریان جدیدی از گذار سیاسی در سیاست های جهان رخ داده است
[ترجمه ترگمان]از زمان جنگ سرد، تحولات جدیدی از تحول سیاسی در the جهان با تغییرات در احزاب اجرایی همه کشورها رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسیر (اسم)
distance, direction, way, road, path, route, course, line, track, waterway, orbit, itinerary, traverse, riverbed, tideway

مسیر جزر و مد (اسم)
tideway

روگاه جزر و مد (اسم)
tideway

کشند راه (اسم)
tideway

تخصصی

[عمران و معماری] معبر جزرومد

انگلیسی به انگلیسی

• channel into which the tide runs

پیشنهاد کاربران

tideway ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: کِشَندراه
تعریف: مسیر حرکت جریان کِشَندی

بپرس