اسم ( noun )
عبارات: turn the tide
عبارات: turn the tide
• (1) تعریف: the periodic change, occurring about every twelve hours, in the height of the surface of oceans and nearby bodies of water, or a specific instance of this change. Tides are caused by the gravitational pull of the moon and sun.
• (2) تعریف: the ebb or flow of the water that is caused by this change.
• مشابه: wash
• مشابه: wash
- The shells were swept away with the tide.
[ترجمه گوگل] پوسته ها با جزر و مد از بین رفتند
[ترجمه ترگمان] گلوله ها با جزر و مد از آن دور می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گلوله ها با جزر و مد از آن دور می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: something resembling tidal effects in its ebb and flow, current, drift, or the like.
• مشابه: flow, wind
• مشابه: flow, wind
- The tide of public opinion turned against the president.
[ترجمه گوگل] موج افکار عمومی علیه رئیس جمهور معطوف شد
[ترجمه ترگمان] موج افکار عمومی علیه رئیس جمهور تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] موج افکار عمومی علیه رئیس جمهور تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: a recurring time, season, or occasion (usu. used in combination).
- yuletide
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: tides, tiding, tided
حالات: tides, tiding, tided
• : تعریف: to ebb and flow like the tide.
فعل گذرا ( transitive verb )
عبارات: tide over
عبارات: tide over
• : تعریف: to bear along, on or as if on the tide; keep afloat.
- Her faith tided her through the bitter loss.
[ترجمه گوگل] ایمانش او را از فقدان تلخ عبور داد
[ترجمه ترگمان] ایمان او او را از دست دادن تلخ نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ایمان او او را از دست دادن تلخ نجات داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید