ticket window


باجه، گیشه، محل فروش بلیت

جمله های نمونه

1. The young man pratted him away from the ticket window.
[ترجمه گوگل]مرد جوان او را از پنجره بلیط دور کرد
[ترجمه ترگمان]مرد جوان او را از پنجره کالسکه دور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The woman at the ticket window told me that the admission fee was $1 50.
[ترجمه گوگل]زن در پنجره بلیط به من گفت که هزینه پذیرش 150 دلار است
[ترجمه ترگمان]زنی که در پنجره بلیط فروشی بود به من گفت که هزینه پذیرش ۱ دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He bought a platform ticket at the ticket window.
[ترجمه گوگل]او در پنجره بلیط یک بلیط سکو خرید
[ترجمه ترگمان]بلیت قطار را به سوی پنجره بلیت خریده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some people asked after the ticket window, left disappointed.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم بعد از پنجره بلیط پرسیدند، ناامید رفتند
[ترجمه ترگمان]بعضی از افراد بعد از پنجره بلیط درخواست کردند که ناامید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The queue at the ticket window extended all the way to the street corner.
[ترجمه گوگل]صف پنجره بلیط تا گوشه خیابان ادامه داشت
[ترجمه ترگمان]صف در پنجره بلیط تمام مسیر را تا گوشه خیابان باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Flights to each place were listed on a signboard above the ticket window.
[ترجمه گوگل]پروازها به هر مکان بر روی تابلوی بالای پنجره بلیط درج شده بود
[ترجمه ترگمان]پروازها به هر مکان بر روی تابلوی بالای پنجره بلیط فهرست شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On his first day of leisure, he walked up to the ticket window of a theatre and asked the price of admission.
[ترجمه گوگل]در اولین روز فراغت خود، به سمت پنجره بلیط یک تئاتر رفت و قیمت ورودی را پرسید
[ترجمه ترگمان]در نخستین روز فراغت خود به سوی پنجره بلیط یک تئاتر رفت و از قیمت پذیرش پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You'll have to buy your ticket over there at the ticket window.
[ترجمه گوگل]شما باید بلیط خود را از آنجا در پنجره بلیط بخرید
[ترجمه ترگمان]شما باید بلیط خودتان را از آن طرف پنجره بخرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس