tick over

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
به آرومی ادامه دادن / بی سروصدا پیش رفتن / در حالت پایدار بودن
در زبان محاوره ای:
یواش یواش داره پیش می ره، داره رو روال خودش می چرخه، بی دردسر ادامه داره
🔸 تعریف ها:
...
[مشاهده متن کامل]

• ( ماشین – فنی ) :
وقتی موتور ماشین روشنه ولی در حالت ایستاده یا بدون حرکت کار می کنه
مثال: Just let the engine tick over for a minute.
�بذار موتور یه دقیقه ای روشن بمونه و کار کنه. �
• ( کار یا زندگی – غیررسمی ) :
ادامه داشتن یک وضعیت یا فعالیت به آرامی، بدون تغییرات بزرگ
مثال: Business is quiet, but it’s ticking over.
�کار و بار آرومه، ولی داره رو روال خودش پیش می ره. �
• ( زمان یا روند – استعاری ) :
اشاره به گذر زمان یا ادامه ی روندی بدون هیجان یا تحول
مثال: The days just ticked over without much happening.
�روزها یکی یکی گذشتن بدون اینکه اتفاق خاصی بیفته. �
🔸 مترادف ها:
idle – hum along – run steadily – keep going – cruise – continue quietly

وقتی مربوط به کار یا تجارت باشه به معنی ( در جریان یا در روال عادی ) است
🛑 توجه کنید که این اصطلاح معمولاً در زمان استمراری استفاده میشود
e. g. The business is ticking over nicely at the moment
کار کردن در پایین ترین سطح ممکن
به روال عادی ادامه دادن
در جا زدن در کار و کاسبی٢ ایستادہ کار کردن انجن ماشین، در حالت توقف روشن بودن ماشین
با پیشرفت کم ادامه دادن
به کار کردن ادامه میده ولی پیشرفت کمی می کنه
بی حاصل
کار کرد بدون محصول یا بازده ( در مورد فرایند - بیزینس )