tick by

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
- سپری شدن ( زمان )
- گذشتن آرام ( لحظه ها )
- حرکت آهسته ی زمان
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( زمانی – اصلی ) :**
به معنای گذشتن لحظه ها یا ساعت ها، معمولاً آرام و بی صدا.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: *The minutes ticked by as she waited. *
دقایق آرام آرام گذشتند در حالی که او منتظر بود.
2. ** ( استعاری – کاربردی ) :**
برای نشان دادن جریان بی وقفه ی زمان، حتی وقتی فرد بی قرار یا بی حوصله است.
- - -
🔸 مترادف ها:
pass – elapse – slip away – go by – move along

گذشتن ( درباره زمان )
With the final seconds ticking away, Milan scored a goal.
* بصورت tick away هم می آید
گذشتن زمان، سپری شدن
مثلا ثانیه های آخر سپری شدند و تیم نتونست گل بزنه
"The seconds TICKED BY and the team failed to score. "