thwarter


معنی: باطل کننده
معانی دیگر: خنثی کننده، مسدود کننده

جمله های نمونه

1. We successfully thwarted the enemy's conspiracy.
[ترجمه گوگل]توطئه دشمن را با موفقیت خنثی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما موفق شدیم توطئه دشمن را خنثی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We must thwart his malevolent schemes.
[ترجمه گوگل]ما باید نقشه های بدخواهانه او را خنثی کنیم
[ترجمه ترگمان] ما باید برنامه های شیطانی اون رو خنثی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Plans to expand the company have been constantly thwarted.
[ترجمه گوگل]برنامه های توسعه شرکت دائماً خنثی شده است
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای توسعه این شرکت به طور مداوم خنثی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was deeply irritated at being thwarted.
[ترجمه گوگل]او به شدت از این که خنثی شد عصبانی بود
[ترجمه ترگمان]از این که شکست خورده بود سخت رنجیده خاطر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The guards thwarted his attempt to escape from prison.
[ترجمه گوگل]نگهبانان تلاش او را برای فرار از زندان خنثی کردند
[ترجمه ترگمان]نگهبانان سعی داشتند از زندان فرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was thwarted in his plans.
[ترجمه گوگل]او در نقشه هایش نقش بر آب شد
[ترجمه ترگمان]او در نقشه های او شکست خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was thwarted in her attempt to take control of the party.
[ترجمه گوگل]او در تلاشش برای به دست گرفتن کنترل حزب ناکام ماند
[ترجمه ترگمان]او در تلاش او برای کنترل مهمونی دست و پا می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My holiday plans have been thwarted by the strike.
[ترجمه گوگل]برنامه های تعطیلات من با اعتصاب خنثی شده است
[ترجمه ترگمان]برنامه های تعطیلات من با این حمله خنثی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was thwarted by bad luck.
[ترجمه گوگل]بدشانسی او را ناکام گذاشت
[ترجمه ترگمان]اون با بدشانسی شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It must have galled him that Bardo thwarted each of these measures.
[ترجمه گوگل]باردو هر یک از این اقدامات را خنثی کرد
[ترجمه ترگمان]باید او را آزار می داد که Bardo هر یک از این اقدامات را خنثی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His ambition to become a pilot was thwarted by poor eyesight.
[ترجمه گوگل]جاه طلبی او برای خلبان شدن به دلیل ضعف بینایی خنثی شد
[ترجمه ترگمان]جاه طلبی او برای تبدیل شدن به یک خلبان با دید ضعیف خنثی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The accounting firm deliberately destroyed documents to thwart government investigators.
[ترجمه گوگل]این شرکت حسابداری به عمد اسناد را نابود کرد تا بازرسان دولتی را خنثی کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت حسابداری عمدا اسناد را برای خنثی کردن بازرسان دولتی از بین برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's a black comedy of racial prejudice, mistaken identity and thwarted expectations.
[ترجمه گوگل]این یک کمدی سیاه از تعصب نژادی، هویت اشتباه و انتظارات خنثی شده است
[ترجمه ترگمان]این فیلم کمدی سیاه تعصب نژادی، هویت اشتباه و انتظارات خنثی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is a tale of jealousy and thwarted ambitions.
[ترجمه گوگل]این داستان حسادت و جاه طلبی های خنثی شده است
[ترجمه ترگمان]این داستانی از حسادت و جاه طلبی های خنثی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باطل کننده (اسم)
nullifier, revoker, thwarter

انگلیسی به انگلیسی

• frustrater, obstructor, hinderer

پیشنهاد کاربران

بپرس