thunderbolt

/ˈθʌndəboʊlt//ˈθʌndəbəʊlt/

معنی: اذرخش، صاعقه، سنگ اذرخشی، صاعقه زدن
معانی دیگر: آذرخش، برق، رعد و برق، تندر و آذرخش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bolt of lightning accompanied by thunder.

(2) تعریف: a bolt of lightning conceived of as an agent of punishment or destruction from a divine power.

جمله های نمونه

1. He dropped a thunderbolt on us this morning, when he told us that we were closing down.
[ترجمه گوگل]امروز صبح که به ما گفت در حال تعطیل شدن هستیم، یک صاعقه بر روی ما انداخت
[ترجمه ترگمان]امروز صبح، وقتی به ما گفت که داریم تعطیل می کنیم، صاعقه بر سر ما فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The idea hit her like a thunderbolt.
[ترجمه گوگل]این ایده مانند صاعقه به او برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]این فکر به او شبیه صاعقه ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The unexpected defeat came as a thunderbolt.
[ترجمه گوگل]شکست غیرمنتظره مثل یک رعد و برق بود
[ترجمه ترگمان]شکست غیر منتظره همچون صاعقه ای بر سر او فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The news hit them like a thunderbolt .
[ترجمه گوگل]این خبر مثل صاعقه به آنها برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]خبر مثل صاعقه ای بر سرشان فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And it hit me like a thunderbolt.
[ترجمه گوگل]و مثل صاعقه به من برخورد کرد
[ترجمه ترگمان] و مثل یه صاعقه بهم ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Like a thunderbolt it had come, just when he looked like losing it all.
[ترجمه گوگل]مثل یک صاعقه آمده بود، درست زمانی که به نظر می رسید همه چیز را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]مثل صاعقه ای بود که آن را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jove seized his thunderbolt and hurled it at the rash, repentant driver.
[ترجمه گوگل]جوو صاعقه اش را گرفت و به سمت راننده عجول و پشیمان پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]خدای من، صاعقه او را برداشت و آن را به طرف راننده بی پروا پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This was a thunderbolt out of a clear sky.
[ترجمه گوگل]این صاعقه ای بود از آسمان صاف
[ترجمه ترگمان]این، صاعقه ای بود که از آسمان صاف بیرون زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fabrizzio whispered in awe, " It's the real thunderbolt. ".
[ترجمه گوگل]فابریتزیو با هیبت زمزمه کرد: "این صاعقه واقعی است "
[ترجمه ترگمان]Fabrizzio با ترس زمزمه کرد: \" این یک صاعقه واقعی است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Thunderbolt sped by Jove's right hand sought out the height.
[ترجمه گوگل]صاعقه با سرعت دست راست جوو به دنبال ارتفاع بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست راستش به سرعت از اوج خود بیرون می جست، به سرعت پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The after - affects of this Iron Thunderbolt have an ominously recognizable ring.
[ترجمه گوگل]جلوه های بعدی این صاعقه آهنی دارای حلقه ای شوم و قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]اثرات جانبی این Thunderbolt آهنین یک حلقه نسبتا قابل تشخیص دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The news was like a thunderbolt out of a clear sky.
[ترجمه گوگل]این خبر مانند صاعقه ای از آسمان صاف بود
[ترجمه ترگمان]این خبر مثل صاعقه ای بود که از آسمان صاف و شفاف به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The thunderbolt made matchwood of the hut.
[ترجمه گوگل]صاعقه کلبه را چوب کبریت ساخت
[ترجمه ترگمان]این ضربه صاعقه از کلبه بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All his accumulated nervous agitation was discharged on Maud like a thunderbolt.
[ترجمه گوگل]تمام تحریکات عصبی انباشته او مانند صاعقه بر روی ماد تخلیه شد
[ترجمه ترگمان]چون صاعقه ای بر سر او فرود آمد مثل صاعقه ای بر سرش فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اذرخش (اسم)
lightning, firelight, levin, thunderbolt

صاعقه (اسم)
thunderbolt, flashover, heat-lightning

سنگ اذرخشی (اسم)
thunderbolt, thunderstone

صاعقه زدن (فعل)
thunderbolt

تخصصی

[آب و خاک] صاعقه، صاعقه زدن

انگلیسی به انگلیسی

• lightning; disaster
a thunderbolt is a flash of lightning, accompanied by thunder.

پیشنهاد کاربران

A thunderbolt refers to a sudden and shocking event or occurrence that leaves people surprised or shocked.
یک رویداد یا اتفاق ناگهانی و تکان دهنده که افراد را شگفت زده یا شوکه می کند.
مثال ها؛
...
[مشاهده متن کامل]

“The sudden resignation of the CEO was a thunderbolt for the company. ”
A person might say, “The unexpected thunderbolt of bad news left everyone in shock. ”
Another might exclaim, “The thunderbolt of lightning struck fear into the hearts of the villagers!”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-shock/
thunderbolt ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: صاعقه
تعریف: برق آذرخش همراه با تخلیۀ ناگهانی همراه با تندر
It can be extremely version of surprised

بپرس