1. I press the thumbtack into the board with thumb.
[ترجمه گوگل]من کت انگشت شست را به تخته فشار می دهم
[ترجمه ترگمان]the را با شست روی تخته فشار می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He thumbtacked the picture of landscape to the wall.
[ترجمه گوگل]او عکس منظره را به دیوار چسباند
[ترجمه ترگمان]تصویر مناظر را به دیوار می چسباند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He thumbtacked the picture to the wall.
4. The note is written in Magic Marker and thumb-tacked to her apartment door.
[ترجمه گوگل]یادداشت با نشانگر جادویی نوشته شده و با انگشت شست به در آپارتمان او چسبانده شده است
[ترجمه ترگمان]این یادداشت در اثر انگشت و انگشت شصت و انگشت روی در اتاقش نوشته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He affixed the postcard to the wall a thumbtack and then and continued translating Richthofen's China.
[ترجمه گوگل]او کارت پستال را به دیوار چسباند و سپس به ترجمه چین ریختوفن ادامه داد
[ترجمه ترگمان]او کارت پستالی را روی دیوار نصب کرد و سپس به ترجمه \" Richthofen's China (Richthofen)ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The thumbtack pricked his index finger.
[ترجمه گوگل]انگشت شست انگشت اشاره اش را تیز کرد
[ترجمه ترگمان]گتسبی انگشت اشاره اش را فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. With nearly ideal thumbtack ambiguity function these kinds of waveforms possess the property of low Probability of Interlept (LPI).
[ترجمه گوگل]با تابع ابهام تقریباً ایدهآل، این نوع موجها دارای ویژگی احتمال کم (LPI) هستند
[ترجمه ترگمان]با نزدیک شدن به یک تابع ابهام thumbtack ایده آل این انواع شکل موج دارای ویژگی احتمال پایین of (LPI)هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I worry that Microsoft is introducing Thumbtack at a bad time.
[ترجمه گوگل]من نگران هستم که مایکروسافت Thumbtack را در زمان بدی معرفی کند
[ترجمه ترگمان]من نگران این هستم که (مایکروسافت)در حال معرفی thumbtack در زمان بد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He pinned up the notice with a thumbtack.
[ترجمه گوگل]او اعلامیه را با یک انگشت شست سنجاق کرد
[ترجمه ترگمان]با a بر سر او سنجاق زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. " Ouch! " cried the principal. " there is a thumbtack in this chair. "
[ترجمه گوگل]مدیر فریاد زد: "اوه!" "در این صندلی یک بند انگشت وجود دارد "
[ترجمه ترگمان]آخ! مدیر مدرسه فریاد کشید: \" در این صندلی a وجود دارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید