thumbprint

/ˈθʌmprɪnt//ˈθʌmprɪnt/

اثر شست، اثر شست گذاشتن، اثر شست، جای شست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an impression or print made by the pad of the thumb.

جمله های نمونه

1. It's got your thumbprint all over it.
[ترجمه گوگل]این اثر انگشت شما را در سراسر آن دارد
[ترجمه ترگمان]اثر انگشت شستش را روی آن گذاشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She used an inked thumbprint in lieu of signature.
[ترجمه گوگل]او به جای امضا از یک اثر انگشت با جوهر استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او به جای امضای اثر انگشت روی اثر انگشتش استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "When the ex-slave has fixed his thumbprint to this public document, " Pandit says, "they can't go back.
[ترجمه گوگل]پاندیت می گوید: «وقتی برده سابق اثر انگشت شست خود را روی این سند عمومی ثابت کرد، آنها نمی توانند به عقب برگردند
[ترجمه ترگمان]Pandit می گوید: \" وقتی غلام سابق اثر انگشت خود را به این سند عمومی ثابت کرد، آن ها نمی توانند برگردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He used an inked thumbprint in lieu of signature.
[ترجمه گوگل]او به جای امضا از یک اثر انگشت با جوهر استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او به جای امضای اثر انگشت روی اثر انگشتش استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Constitution probes in steady-going thumbprint during the course of human development. The theory of constitution makes great emphasis on beauty-damaging diseases.
[ترجمه گوگل]قانون اساسی به بررسی اثر انگشت شست ثابت در طول دوره توسعه انسانی می پردازد تئوری قانون اساسی بر بیماری های آسیب رسان زیبایی تاکید زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی در طی دوره توسعه انسانی در اثر انگشت شست ثابت حرکت می کند نظریه قانون اساسی تاکید زیادی بر بیماری های مخرب زیبایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was a dark brown tidemark round his throat and heavy thumbprints of dirt under his ears.
[ترجمه گوگل]یک جزر و مد قهوه ای تیره دور گلویش بود و رد انگشت های سنگینی از خاک زیر گوشش
[ترجمه ترگمان]آب قهوه ای تیره گلویش را گرفته بود و زیر گوش هایش پر از گل و کثافت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A beady - eyed cashier called the manager, who demanded my thumbprint on the receipt.
[ترجمه گوگل]یک صندوقدار چشم مهره با مدیر تماس گرفت و او اثر انگشت من را روی رسید خواست
[ترجمه ترگمان]یک صندوق دار یک چشم به مدیر زنگ زد که اثر انگشت شستم را روی رسید نوشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are even memory sticks or flash drives secured with built - in thumbprint scanners.
[ترجمه گوگل]حتی مموری استیک یا درایوهای فلش وجود دارد که با اسکنرهای اثر انگشت داخلی ایمن شده اند
[ترجمه ترگمان]حتی sticks حافظه یا فلش مموری نیز وجود دارند که با استفاده از اسکنرهای زاویه ای ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• print or marking of a thumb
a thumbprint is a mark made by a person's thumb which shows the lines on the skin. thumbprints can be used to identify people.

پیشنهاد کاربران

بپرس