thruster

/ˈθrʌstər//ˈθrʌstə/

(شخص یا چیز) چپاننده، چپانگر، تپاننده، رانشگر، موتور کنترل کننده

جمله های نمونه

1. Thrusters were then used to pull the combination further ahead.
[ترجمه گوگل]سپس از رانشگرها برای جلوتر کشیدن ترکیب استفاده شد
[ترجمه ترگمان]سپس از thrusters برای کشیدن ترکیب جلوتر استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It was doing this by firing the thrusters on the service module.
[ترجمه گوگل]این کار را با شلیک پیشرانه ها روی ماژول سرویس انجام می داد
[ترجمه ترگمان]این کار را با اخراج the بر روی ماژول سرویس انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The service module thrusters were also used to establish the barbecue roll that helped to keep the Apollo cool.
[ترجمه گوگل]پیشرانه های ماژول سرویس نیز برای ایجاد رول باربیکیو استفاده شد که به خنک نگه داشتن آپولو کمک کرد
[ترجمه ترگمان]همچنین از ماژول service برای تاسیس the کباب که به نگهداری خنک آپولو کمک می کرد استفاده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Study of ignition transient characteristic of impulsive micro thruster was conducted.
[ترجمه گوگل]مطالعه مشخصه گذرا اشتعال میکرو پیشران ضربه ای انجام شد
[ترجمه ترگمان]بررسی ویژگی گذرا در of کوچک thruster انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To understand characteristics of micro - thruster, ground - experimental apparatus of bipropellant micro - thruster and data acquisition system were established.
[ترجمه گوگل]برای درک ویژگی‌های میکرو پیشرانه، دستگاه آزمایشی زمینی میکرو پیشرانه دو پیشرانه و سیستم جمع‌آوری داده ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]برای درک ویژگی های of -، دستگاه آزمایشگاهی of میکرو - و سیستم اکتساب داده راه اندازی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Microwave plasma thruster can generate free-floating plasma brought about by microwave discharge breakdown gas in resonant cavity without the service life problem produced by electrode ablation.
[ترجمه گوگل]رانشگر پلاسما مایکروویو می‌تواند پلاسمای شناور آزاد تولید کند که توسط گاز تجزیه تخلیه مایکروویو در حفره تشدید ایجاد می‌شود، بدون اینکه مشکل عمر مفید تولید شده توسط فرسایش الکترود ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]thruster پلاسما پلاسما می تواند پلاسما آزاد و شناور را تولید کند که با تخلیه مایکروویو غیرفعال در حفره تشدید و بدون مشکل عمر خدمات تولید شده توسط الکترود الکترود، ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However as specified in the thruster data sheets, the thruster current reverses itself before becoming zero.
[ترجمه گوگل]با این حال، همانطور که در برگه های داده های رانش مشخص شده است، جریان رانش قبل از صفر شدن، خود را معکوس می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال همانطور که در صفحات داده thruster مشخص شد، جریان thruster قبل از صفر شدن معکوس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Through designing the DP thruster system for a specific deepwater semi-submersible platform (Semi), this thesis searches for a reasonable way of DP thruster system design.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه از طریق طراحی سیستم رانشگر DP برای یک پلت فرم نیمه شناور در آبهای عمیق خاص (Semi)، به دنبال راهی معقول برای طراحی سیستم رانشگر DP می باشد
[ترجمه ترگمان]از طریق طراحی سیستم thruster DP برای یک سکوی نیمه شناور در آب عمیق (نیمه)، این پایان نامه به دنبال راه معقولی برای طراحی سیستم thruster DP است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Experiences have been accumulated for repairing special thruster through disassembling and repairing planospiral one.
[ترجمه گوگل]تجربیاتی برای تعمیر رانشگر ویژه از طریق جداسازی و تعمیر پیشرانه پلانوسیرال جمع آوری شده است
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها برای تعمیر thruster های خاصی از طریق disassembling و تعمیر one انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. When increasing thruster discharge voltage, the ion energy distribution will move to the direction of high energy.
[ترجمه گوگل]هنگام افزایش ولتاژ تخلیه رانشگر، توزیع انرژی یونی به سمت انرژی بالا حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی ولتاژ تخلیه thruster افزایش می یابد، توزیع انرژی یونی به جهت انرژی بالا حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An ion thruster test for NASA's Deep Space
[ترجمه گوگل]آزمایش رانشگر یونی برای فضای عمیق ناسا
[ترجمه ترگمان]یک تست یونی یونی برای فضای عمیق ناسا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Stationary Plasma Thruster (SPT) will play a very important role for China's future space developing plan. And the magnetic field is the key to improve the performance of SPT.
[ترجمه گوگل]رانشگر پلاسما ثابت (SPT) نقش بسیار مهمی برای برنامه توسعه فضای آینده چین ایفا خواهد کرد و میدان مغناطیسی کلید بهبود عملکرد SPT است
[ترجمه ترگمان]thruster های پلاسما (SPT)نقش بسیار مهمی را برای برنامه توسعه فضایی آینده چین ایفا خواهند کرد و میدان مغناطیسی کلید بهبود عملکرد of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The attitude control thruster ( ACT ) is the control component of the flight vehicle.
[ترجمه گوگل]پیشران کنترل نگرش (ACT) جزء کنترل وسیله نقلیه پرواز است
[ترجمه ترگمان]کنترل وضعیت thruster (ACT)جز کنترلی وسیله نقلیه پروازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An electric thruster is a device that uses electrostatic force as the primary means of propulsion.
[ترجمه گوگل]پیشران الکتریکی وسیله ای است که از نیروی الکترواستاتیکی به عنوان وسیله اولیه رانش استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]thruster الکتریکی دستگاهی است که از نیروی الکترواستاتیک به عنوان ابزار اصلی نیروی محرکه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Finally the research vessel began to sidle sideways towards us, using its bow thrusters to close the gap with Hsu Fu.
[ترجمه گوگل]سرانجام کشتی تحقیقاتی به سمت ما حرکت کرد و با استفاده از رانشگرهای کمانی خود شکاف را با Hsu Fu کم کرد
[ترجمه ترگمان]سرانجام کشتی تحقیقات از پهلو به طرف ما متمایل شد و با استفاده از bow که از آن استفاده می کرد تا شکاف را با Fu های Hsu جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that thrusts, person or thing that shoves, person or thing that pushes

پیشنهاد کاربران

thruster ( n ) ( θrʌstər ) =a small engine used to provide extra force, especially on a spacecraft
thruster
thruster ( حمل‏ونقل هوایی )
واژه مصوب: رانشگر
تعریف: پیشران کوچکی به شکل موشک برای تنظیم دقیق وضعیت یا سرعت فضاپیماها
پیشرانه، رانش زا

بپرس