1. He's an unappealing throwback to the days of '80s City slickers.
 [ترجمه گوگل]او بازگشتی غیر جذاب به روزهای سیتی های دهه 80 است 
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم غیر منطقی آیه که به روزه ای ۸۰ شهر تعلق داره 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. The car's design is a throwback to the 1960s.
 [ترجمه گوگل]طراحی این خودرو بازگشتی به دهه 1960 است 
[ترجمه ترگمان]طراحی خودرو بازگشت به دهه ۱۹۶۰ است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. The hall is a throwback to another era with its old prints and stained-glass.
 [ترجمه گوگل]این سالن با چاپ های قدیمی و شیشه های رنگی خود بازگشتی به دورانی دیگر است 
[ترجمه ترگمان]تالار یک دوره دیگر با عکس های قدیمی و شیشه های خون آلود است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Her whole outfit was a throwback to the 1970s.
 [ترجمه گوگل]تمام لباس او بازگشتی به دهه 1970 بود 
[ترجمه ترگمان]تمام متعلقات او متعلق به دهه ۱۹۷۰ بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Dent is a throwback to medieval times bypassed by modern progress, an anachronism that has survived the passing years.
 [ترجمه گوگل]دنت بازگشتی به دوران قرون وسطی است که توسط پیشرفت مدرن دور زده شده است، نابهنگاری که در سال های گذشته جان سالم به در برده است 
[ترجمه ترگمان]دنت یک بازگشت به دوران قرون وسطی است که با پیشرفت مدرن نادیده گرفته می شود، دوره ای که از گذشت سال ها جان سالم به در برده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. He was like a throwback to the old days.
 [ترجمه گوگل]او مثل یک بازگشت به روزهای قدیم بود 
[ترجمه ترگمان]مثل بازگشت به دوران قدیم بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Hanoi remains a throwback to a time when cities were built for humans, not automobiles.
 [ترجمه گوگل]هانوی به زمانی بازگشته است که شهرها برای انسان ها ساخته می شدند نه خودروها 
[ترجمه ترگمان]هانوی یک بازگشت به زمانی است که شهرها برای انسان ها ساخته شده اند نه خودرو 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. He is a throwback, the New Age kid who is making millions, but plays because he likes to play.
 [ترجمه گوگل]او یک بچه دوران جدید است که میلیون ها درآمد دارد، اما بازی می کند زیرا دوست دارد بازی کند 
[ترجمه ترگمان]او یک بازگشت به دوران جدید است که میلیون ها نفر را می سازد، اما بازی می کند چون دوست دارد بازی کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. The shift of power, ironically, is a throwback to the traditional House power structure.
 [ترجمه گوگل]تغییر قدرت، از قضا، بازگشتی به ساختار سنتی قدرت مجلس است 
[ترجمه ترگمان]تغییر قدرت به طور کنایه آمیزی بازگشت به ساختار سنتی قدرت مجلس است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. In a throwback to the days of Confucius, Jiang essentially wants party members to discover the joys of clean living.
 [ترجمه گوگل]جیانگ در بازگشت به روزهای کنفوسیوس اساساً از اعضای حزب میخواهد که لذت زندگی پاک را کشف کنند 
[ترجمه ترگمان]در بازگشت به روزه ای کنفسیوس، جیانگ در اصل از اعضای حزب می خواهد که لذت های زندگی پاک را کشف کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. The antics were a throwback to earlier days at the Springs.
 [ترجمه گوگل]این شیطنت ها بازگشتی به روزهای قبل در اسپرینگز بود 
[ترجمه ترگمان]این antics بازگشت به روزه ای اولیه پایگاه بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. A full-tilt throwback to the good old days of Tres Hombres and Fandango.
 [ترجمه گوگل]بازگشتی کامل به روزهای خوب قدیمی Tres Hombres و Fandango 
[ترجمه ترگمان]یک بازگشت کامل به روزه ای خوب قدیم of hombres و fandango 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Diogenes Diogenes' thought is in many ways a throwback to pre-Parmenidean cosmology.
 [ترجمه گوگل]اندیشه دیوژن دیوژن از بسیاری جهات بازگشتی به کیهان شناسی پیش از پارمنیدس است 
[ترجمه ترگمان]Diogenes Diogenes در بسیاری از روش ها بازگشت به کیهان شناسی ماقبل تاریخ است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. This term, a throwback to the early 1970s, is well past retirement age.
 [ترجمه گوگل]این اصطلاح، بازگشتی به اوایل دهه 1970، به خوبی از سن بازنشستگی گذشته است 
[ترجمه ترگمان]این عبارت، بازگشت به اوایل دهه ۱۹۷۰ به خوبی سن بازنشستگی است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. If they throw stones at you, don't throw back, use them to build your own foundation instead.
 [ترجمه گوگل]اگر آنها به سمت شما سنگ پرتاب کردند، به عقب پرتاب نکنید، به جای آن از آنها برای ساختن پایه خود استفاده کنید 
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها سنگ پرتاب کنند، خود را عقب نیندازید، از آن ها استفاده کنید تا اساس خود را بسازند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
16. With one sweep of her hand she threw back the sheets.
 [ترجمه گوگل]با یک حرکت دستش ملحفه ها را به عقب پرت کرد 
[ترجمه ترگمان]با یک حرکت دستش ملافه ها را پس زد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
17. Ann threw back the covers and scrambled out of bed.
 [ترجمه گوگل]آن کاورها را عقب انداخت و از تخت بلند شد 
[ترجمه ترگمان]ان آن پتو را کنار زد و از رختخواب بیرون آمد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
18. His unwise remark was frequently thrown back at him by his colleagues.
 [ترجمه گوگل]اظهارات نابخردانه او اغلب توسط همکارانش به او رد می شد 
[ترجمه ترگمان]این حرف احمقانه او اغلب با همکارانش بر او چیره می شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
19. Her friends had deserted her, and she was thrown back on her own resources.
 [ترجمه گوگل]دوستانش او را رها کرده بودند، و او را به منابع خود عقب انداخته بودند 
[ترجمه ترگمان]دوستانش او را ترک کرده بودند و او به امکانات خودش بازگشته بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
20. The strike has thrown back production badly.
 [ترجمه گوگل]اعتصاب تولید را به شدت عقب انداخته است 
[ترجمه ترگمان]اعتصاب به شدت تولید را عقب انداخته است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
21. Throwing back the sheet, he sprang from the bed.
 [ترجمه گوگل]ملحفه را به عقب پرت کرد و از روی تخت بلند شد 
[ترجمه ترگمان]در حالی که ملحفه را برمی داشت از تخت بیرون جست 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
22. He threw back his head and roared with laughter.
 [ترجمه گوگل]سرش را عقب انداخت و از خنده غرش کرد 
[ترجمه ترگمان]او سرش را عقب برد و قاه قاه خندید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
23. We are constantly thrown back on our own resources.
 [ترجمه گوگل]ما دائماً از منابع خود عقب نشینی می کنیم 
[ترجمه ترگمان]ما به طور مداوم به منابع خودمان باز می گردیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
24. She threw back the shutters and the sunlight streamed in.
 [ترجمه گوگل]کرکره ها را پس زد و نور خورشید به داخل سرازیر شد 
[ترجمه ترگمان]پنجره را باز کرد و نور خورشید به داخل می تابید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
25. He set his skinny legs apart and threw back his shoulders.
 [ترجمه گوگل]پاهای لاغرش را از هم جدا کرد و شانه هایش را عقب انداخت 
[ترجمه ترگمان]پاهای لاغرش رو از هم جدا کرد و شانه هایش را بالا انداخت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
26. She threw back her head and laughed uproariously.
 [ترجمه گوگل]سرش را به عقب انداخت و با صدای بلند خندید 
[ترجمه ترگمان]سرش را عقب برد و به صدای بلند خندید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
27. The boy's red hair throws back to his great - great-grand-father .
 [ترجمه گوگل]موهای قرمز پسر به سمت پدربزرگش برمی گردد 
[ترجمه ترگمان]موهای قرمز پسر به سمت پدر بزرگ و بزرگ او باز می گردد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
28. There was no TV so we were thrown back on our own resources .
 [ترجمه گوگل]تلویزیون وجود نداشت، بنابراین ما را به منابع خود عقب انداختند 
[ترجمه ترگمان]تلویزیون دیده نمی شد و ما به امکانات خودمون بر می گشتیم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
29. Chris threw back his head and laughed merrily.
 [ترجمه گوگل]کریس سرش را عقب انداخت و با خوشحالی خندید 
[ترجمه ترگمان]کریس توف سرش را عقب برد و با خوشحالی خندید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید