throw under the bus

پیشنهاد کاربران

Throw someone under the bus
🔹 معادل فارسی: زیرآب کسی رو زدن – کسی رو قربانی کردن – کسی رو لو دادن – پشت کسی رو خالی کردن
🔹 مترادف ها:
betray – backstab – sell out – sacrifice – scapegoat – abandon
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 مثال ها:
I trusted him, but he threw me under the bus when things got tough.
بهش اعتماد داشتم، ولی وقتی اوضاع سخت شد زیرآبم رو زد.
Politicians often throw their aides under the bus to save their careers.
سیاست مدارها معمولاً دستیاراشون رو قربانی می کنن تا موقعیت خودشون رو حفظ کنن.
Don’t throw your friends under the bus just to look good.
فقط برای اینکه خوب جلوه کنی، پشت دوستات رو خالی نکن.

سرزنش کردن
بخاطر نجات خود ویا منافع شخصی باعث رنج دیگران شدن
نامردی کردن، خیانت کردن
نارو زدن
To betray
تو دردسر انداختن کسی
آدم فروشی
خیانت کردن به کسی