🔹 مثال ها:
He was just throwing the bull during the meeting; I wouldn’t take what he said seriously.
او داشت در جلسه فقط چرت و پرت می گفت؛ حرف هاش رو جدی نگیر.
Stop throwing the bull and get to the point!
... [مشاهده متن کامل]
بس کن این حرف های بی معنی رو و برس به اصل مطلب!
We were just throwing the bull around at the party, having fun with silly stories.
ما توی مهمونی فقط داشتیم حرف های بی ربط می زدیم و با داستان های خنده دار خوش می گذروندیم.
🔹 مترادف ها:
talk nonsense – babble – shoot the breeze – kid around – blather
او داشت در جلسه فقط چرت و پرت می گفت؛ حرف هاش رو جدی نگیر.
... [مشاهده متن کامل]
بس کن این حرف های بی معنی رو و برس به اصل مطلب!
ما توی مهمونی فقط داشتیم حرف های بی ربط می زدیم و با داستان های خنده دار خوش می گذروندیم.
🔹 مترادف ها:
گپ و گفت وگو، چرت و پرت گفتن و همینطوری گپ بی هدف
بی هدف وقت خود را صرف گفتگو یا گپ زدن، کردن