🌊 jump in at the deep end یک idiom هست به معنای :
" وقتی شخصی به طور داوطلبانه و با تصمیم خودش وارد یک موقعیتِ دشوار یا چالش برانگیز می شود، بدون اینکه آمادگی کامل یا تجربه کافی برای آن داشته باشد. "
... [مشاهده متن کامل]
برای مثال : فردی که تازه فارغ التحصیل شده و فوراً یک شغل سخت و مهم قبول می کنه .
کسی که بدون آموزش قبلی، تصمیم می گیره در یک مسابقه حرفه ای شرکت کنه .
( گفتم این رو کنار idiom مشابهش که
throw somebody in at the deep end
هست بنویسم که همه متوجه تفاوت کمشون بشن . )
" وقتی شخصی به طور داوطلبانه و با تصمیم خودش وارد یک موقعیتِ دشوار یا چالش برانگیز می شود، بدون اینکه آمادگی کامل یا تجربه کافی برای آن داشته باشد. "
... [مشاهده متن کامل]
برای مثال : فردی که تازه فارغ التحصیل شده و فوراً یک شغل سخت و مهم قبول می کنه .
کسی که بدون آموزش قبلی، تصمیم می گیره در یک مسابقه حرفه ای شرکت کنه .
( گفتم این رو کنار idiom مشابهش که
هست بنویسم که همه متوجه تفاوت کمشون بشن . )
🌊 throw somebody in at the deep end یک idiom هست به معنای :
" کسی رو در موقعیتی سخت و ناشناخته قرار دادن بدونِ اینکه آموزش یا آمادگی کافی به او داده شده باشه و بدونِ اینکه اون فرد تجربه ای در این کار داشته باشه. "
... [مشاهده متن کامل]
برای اینکه بهتر یادمون بمونه معنی لُغویش رو بدونیم :
" کسی را به عمقِ آب پرتاب کردن ". برای بیرون اومدن از عمق آب باید شنا بلد باشی و خودت از عمق آب بیای بیرون . این idiom به شرایطی اشاره داره که فرد مجبوره سریع یاد بگیره و خودش رو با وضعیتِ جدید و چالش برانگیز وفق بده.
" کسی رو در موقعیتی سخت و ناشناخته قرار دادن بدونِ اینکه آموزش یا آمادگی کافی به او داده شده باشه و بدونِ اینکه اون فرد تجربه ای در این کار داشته باشه. "
... [مشاهده متن کامل]
برای اینکه بهتر یادمون بمونه معنی لُغویش رو بدونیم :
" کسی را به عمقِ آب پرتاب کردن ". برای بیرون اومدن از عمق آب باید شنا بلد باشی و خودت از عمق آب بیای بیرون . این idiom به شرایطی اشاره داره که فرد مجبوره سریع یاد بگیره و خودش رو با وضعیتِ جدید و چالش برانگیز وفق بده.
کسی را بدون آمادگی مجبور به انجام کاری کردن
کسی را بدون آمادگی قبلی مجبور به انجام کاری کردن؛ سپردن کاری دشوار به کسی که توانایی، مهارت و یا آمادگی انجام آن را ندارد
مثال: Kathy was thrown in at the deep end with a class of 30 kids and no training, no books, and no guidelines
مثال: Kathy was thrown in at the deep end with a class of 30 kids and no training, no books, and no guidelines