throw over

/ˈθroʊˈoʊvə//θrəʊˈəʊvə/

معنی: ترک کردن
معانی دیگر: 1- دست برداشتن، رها کردن، صرفنظر کردن 2- (معشوق و همسر و غیره) ترک کردن

جمله های نمونه

1. Spring walked along with the shatter, in the summer threw over a body's green leaf to jump in the warm braw is walking.
[ترجمه گوگل]بهار همراه با خرد راه می رفت، در تابستان پرتاب بیش از برگ سبز بدن به پرش در پیشانی گرم راه رفتن است
[ترجمه ترگمان]بهار همراه با ریزش باران شروع به قدم زدن کرد و در تابستان برگ سبز یک بدن را به هوا پرتاب کرد تا در هوای گرم جست وخیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't throw over an old friend.
[ترجمه آیدا] یک دوست صمیمی را رها نکن
|
[ترجمه گوگل]یک دوست قدیمی را زیر پا نگذارید
[ترجمه ترگمان]یک دوست قدیمی را روی زمین ننداز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The coat was thrown over the back of the chair.
[ترجمه گوگل]کت روی پشتی صندلی انداخته شد
[ترجمه ترگمان]نیم تنه روی پشتی صندلی افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You should throw over your lifestyle.
[ترجمه گوگل]شما باید سبک زندگی خود را کنار بگذارید
[ترجمه ترگمان]باید سبک زندگی - ت رو بندازی کنار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When he became rich he threw over all his old friends.
[ترجمه گوگل]وقتی او ثروتمند شد همه دوستان قدیمی خود را زیر پا گذاشت
[ترجمه ترگمان]وقتی ثروتمند شد همه دوستان قدیمی خود را روی زمین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The formal gesture, chivalrous and yet intimidating, was like a bucket of cold water thrown over Constance's confidence.
[ترجمه گوگل]ژست رسمی، جوانمردانه و در عین حال ترسناک، مانند یک سطل آب سرد بود که روی اعتماد به نفس کنستانس پرتاب شده بود
[ترجمه ترگمان]ژست رسمی، chivalrous و در عین حال ترسناک، مثل یک سطل آب سرد بر روی اعتماد \"کنستنس\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The tendency for anyone unused to such enormous forces is literally to be thrown over the handlebars.
[ترجمه گوگل]تمایل برای هر کسی که از چنین نیروهای عظیمی استفاده نمی کند، به معنای واقعی کلمه به روی فرمان پرتاب می شود
[ترجمه ترگمان]تمایل کسانی که به چنین نیروهای عظیمی عادت ندارند، به معنای واقعی بودن فرمان بر روی فرمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Coats were thrown over the shoulders of some stones.
[ترجمه گوگل]کت ها را روی شانه های چند سنگ انداختند
[ترجمه ترگمان]روی شانه های چند سنگ افتاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was sitting on my fishing stool wearing winter clothes, and a sailcloth robe thrown over me for extra warmth.
[ترجمه گوگل]روی چهارپایه ماهیگیری نشسته بودم و لباسهای زمستانی پوشیده بودم و برای گرمای بیشتر یک لباس بادبانی روی من انداخته بودند
[ترجمه ترگمان]روی چهار چهارپایه که لباس زمستانی پوشیده بودم نشسته بودم و لباس بادبانی را برای گرمای اضافی روی من انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A huge goat-hair sack would then be thrown over the saddle, forming two deep pockets either side.
[ترجمه گوگل]سپس یک گونی بزرگ از موی بزی روی زین انداخته می‌شود که دو جیب عمیق در دو طرف ایجاد می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک گونی بزرگ از موهای بز به روی زین می افتاد و دو جیب عمیق در دو طرف صورت می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One long, heavily muscled leg had been thrown over hers, pinning her beneath him.
[ترجمه گوگل]یک پای بلند و پر ماهیچه روی پای او انداخته شده بود و او را زیر پایش سنجاق کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک پای عضلانی سنگین روی دست او افتاده بود و او را به زیر انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cantor had been sitting in one corner, legs casually crossed, one arm thrown over the back of the sofa.
[ترجمه گوگل]کانتور در یک گوشه نشسته بود، پاها را به طور معمول روی هم قرار داده بود، یک دستش را پشت مبل انداخته بود
[ترجمه ترگمان]Cantor در گوشه ای نشسته بود و پاهایش را روی پشتی کاناپه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These spoke openly of ropes being thrown over high beams and tar and feathers brought into play.
[ترجمه گوگل]اینها آشکارا از پرتاب طناب بر روی تیرهای بلند و قیر و پرهایی که وارد بازی شده بودند صحبت می کردند
[ترجمه ترگمان]این حرف آشکارا از طناب آویزان بود که بر تیره ای بلند و قیر و پره ای بزرگ پرتاب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All during college, It'stayed with me, always comfortable throw over my clothes during messy projects.
[ترجمه گوگل]در تمام دوران کالج، آن را با من می ماند، همیشه راحت لباس هایم را در طول پروژه های نامرتب پرت می کنم
[ترجمه ترگمان]در تمام مدت کالج، در کنار من ماند، همیشه لباس های من را در طول پروژه های شلوغ رها می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. "If the polypi should seize hold of you as you return through the wood," said the witch, "throw over them a few drops of the potion, and their fingers will be torn into a thousand pieces. "
[ترجمه گوگل]جادوگر گفت: "اگر پولیپی شما را در حالی که از میان چوب برمی‌گردید دستگیر کند، چند قطره از معجون را روی آنها بیندازید تا انگشتان آنها هزار تکه شود "
[ترجمه ترگمان]ساحره ای که چند قطره از معجون را روی آن ها انداخت و گفت: \" اگر polypi باید شما را از چوب بگیرند، چند قطره از آن را روی آن ها بیندازید و انگشتان آن ها به هزاران تکه تقسیم خواهد شد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترک کردن (فعل)
leave, expatriate, defect, abnegate, relinquish, give up, pull out, disuse, desert, evacuate, give over, throw over

پیشنهاد کاربران

بپرس