throw on


(با بی دقتی یا شتاب) لباس پوشیدن

جمله های نمونه

1. Miners have been thrown on the scrapheap with no prospects.
[ترجمه گوگل]معدنچیان بدون هیچ چشم‌اندازی روی ضایعات پرتاب شده‌اند
[ترجمه ترگمان]Miners بدون هیچ آینده ای دور انداخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With the closure of the factory, thousands of workers have been thrown on the scrap heap.
[ترجمه گوگل]با تعطیلی کارخانه، هزاران کارگر روی انبوه قراضه پرتاب شده اند
[ترجمه ترگمان]با بسته شدن این کارخانه، هزاران کارگر بر روی این قراضه رها شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Many people who had been with the company for years were just thrown on the scrap heap.
[ترجمه گوگل]بسیاری از افرادی که سال ها در این شرکت بوده اند، فقط روی انباشته های قراضه پرتاب شده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افرادی که سال ها با شرکت در این شرکت بوده اند، فقط روی یک تکه سنگ افتاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I threw on a pair of jeans and a T-shirt.
[ترجمه گوگل]یک شلوار جین و یک تی شرت انداختم
[ترجمه ترگمان]یک شلوار جین و یک تی شرت ریختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you tell a person to "step on it" or "throw on your coat," they may take you literally, with disastrous consequences.
[ترجمه گوگل]اگر به یک نفر بگویید «پاش کن» یا «کتت را بینداز»، ممکن است شما را به معنای واقعی کلمه بگیرند و عواقب فاجعه‌باری در پی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]اگر به کسی بگویید که \"پا بر روی آن\" یا \"انداختن بر روی coat\" بگذارید، آن ها ممکن است شما را به معنای واقعی، با عواقب بد تلقی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She just threw on the first skirt she found.
[ترجمه گوگل]اولین دامنی را که پیدا کرد انداخت
[ترجمه ترگمان] اون فقط اولین دامن رو که پیدا کرد رو انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The team was thrown on the defensive as their opponents rallied.
[ترجمه گوگل]در حالی که حریفان خود را جمع کردند، تیم در حالت دفاعی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تیم در حالت دفاعی قرار گرفت و مخالفان آن ها صف آرایی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A fire hisses if water is thrown on it.
[ترجمه گوگل]اگر روی آن آب بریزند، آتش به صدا در می آید
[ترجمه ترگمان]آتشی که از آب در می آید هیس هیسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ball will bound back when it is thrown on the pole.
[ترجمه گوگل]وقتی توپ روی میله پرتاب شود، به عقب بسته می شود
[ترجمه ترگمان]گلوله وقتی به قطب پرتاب می شود، به عقب بسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He threw on his gown.
[ترجمه گوگل]لباسش را انداخت
[ترجمه ترگمان]لباسش را پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our ship was thrown on a reef.
[ترجمه گوگل]کشتی ما روی صخره پرتاب شد
[ترجمه ترگمان]کشتی ما روی یک صخره پرتاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Servants slept on straw pallets thrown on the floor.
[ترجمه گوگل]خادمان روی پالت های نی می خوابیدند که روی زمین انداخته شده بودند
[ترجمه ترگمان]خدمتکار روی تخت حصیری که روی زمین افتاده بودند می خوابیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now, suddenly, those who clung to these notions were thrown on to the defensive and soon outnumbered.
[ترجمه گوگل]اکنون، ناگهان، کسانی که به این تصورات چسبیده بودند، به حالت تدافعی پرتاب شدند و به زودی از تعداد آنها بیشتر شد
[ترجمه ترگمان]حالا، ناگهان کسانی که به این افکار چسبیده بودند به این تصورات بد رسیدند و خیلی زود از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dinner was usually fried meat and pasty potatoes thrown on a chipped plate.
[ترجمه گوگل]شام معمولاً گوشت سرخ شده و سیب زمینی خمیری بود که در بشقاب خرد شده ریخته می شد
[ترجمه ترگمان]شام معمولا گوشت سرخ شده و سیب زمینی سرخ کرده را روی بشقاب chipped می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• get dressed quickly

پیشنهاد کاربران

به معنی ( اضافه کردن ) هم هست
برای مثال
Can you throw on a 25?
میشه یه ده کیلویی اضافه کنی
مربوط به باشگاه و. . میشه
سریع پوشیدن
پوشیدن، تن کردن لباس خیلی سریع و شلخته

بپرس