گیج کردن یا گمراه کردن یا فریب دادن.
... [مشاهده متن کامل]
او با تظاهر به اینکه یک جواهر فروش است ما را فریب داد و سپس با الماس ها ناپدید شد.
معاون مطبوعاتی استاندار ما را فریب داد.
پوآرو: فکر می کنم خوب است که جعبه ی داروها را سر جایش بگذاریم. بیش از همه چیز ، باید مرتب و منظم باشیم.
هستینگز: تجربیات قدیمی! اما چیزی بیشتر از این باید باشد، نه؟
پوآرو: نظری دارید؟
هستینگز: شما نمی خواهید کارلی را بترسانید. چه کسی دیشب سر و کارش با داروهای مخدر بوده است؟ مسلماً کارلی. حالا اگر آنها را روی میز ببیند، ممکن است در لاک دفاعی برود.
پوآرو ( چند ضربه ی ملایم به سر او می زند ) : دوست من هستینگز چقدر زیرک است! ( او جعبه را از دست هستینگز می گیرد و وی با رضایت از خود، سرش را تکان می دهد. )
هستینگز: من شما را به خوبی می شناسم. نمیتوانید گمراهم کنید ( گیجم کنیدیا فریبم دهید ) .
گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #قهوه ی تلخ، # اثر آگاتا کریستی