throw dust in someone's eyes


گمراه کردن، گول زدن

پیشنهاد کاربران

to confuse or mislead or deceive. ( Collins Dictionary )
گیج کردن یا گمراه کردن یا فریب دادن.
Example 1: 👇
He threw dust in our eyes by pretending to be a jeweler and then disappeared with the diamonds.
...
[مشاهده متن کامل]

او با تظاهر به اینکه یک جواهر فروش است ما را فریب داد و سپس با الماس ها ناپدید شد.
Example 2: 👇
The governor's press aide threw dust in their eyes.
معاون مطبوعاتی استاندار ما را فریب داد.
Example 3: 👇
POIROT: It would be well, I think, to put the box of drugs back in its place. Let us, above all things, be neat and orderly.
HASTINGS: The old cry! But there is more to it than that, eh?
POIROT: Comment?
HASTINGS: You don't want to scare Carelli. Who did the handling of those drugs last night? He did. If he saw them down on the table, it might put him on his guard.
POIROT ( Taps Hastings’ head ) : How astute is my friend Hastings! ( He takes the box from Hastings who shakes his head complacently. )
HASTINGS: I know you too well. You can’t throw dust in my eyes.
* Black Coffee - a play by Agatha Christie
پوآرو: فکر می کنم خوب است که جعبه ی داروها را سر جایش بگذاریم. بیش از همه چیز ، باید مرتب و منظم باشیم.
هستینگز: تجربیات قدیمی! اما چیزی بیشتر از این باید باشد، نه؟
پوآرو: نظری دارید؟
هستینگز: شما نمی خواهید کارلی را بترسانید. چه کسی دیشب سر و کارش با داروهای مخدر بوده است؟ مسلماً کارلی. حالا اگر آنها را روی میز ببیند، ممکن است در لاک دفاعی برود.
پوآرو ( چند ضربه ی ملایم به سر او می زند ) : دوست من هستینگز چقدر زیرک است! ( او جعبه را از دست هستینگز می گیرد و وی با رضایت از خود، سرش را تکان می دهد. )
هستینگز: من شما را به خوبی می شناسم. نمیتوانید گمراهم کنید ( گیجم کنیدیا فریبم دهید ) .
گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #قهوه ی تلخ، # اثر آگاتا کریستی

throw dust in someone

بپرس