throve

/θroʊv//θrəʊv/

گذشته ی فعل: thrive، زمان ماضی فعل thrive، موفق شد، کامیاب شد

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: a past tense of thrive.

جمله های نمونه

1. their business throve for a while and then peaked out
کاسبی آنها چند صباحی رونق داشت و سپس رو به کسادی گذاشت.

2. He that will thrive must rise at five.
[ترجمه گوگل]کسی که شکوفا می شود باید در پنج سالگی بلند شود
[ترجمه ترگمان]او که رشد خواهد کرد باید در ساعت پنج افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A man can never thrive who had a wasteful wife.
[ترجمه گوگل]مردی که همسری فضول داشته باشد هرگز نمی تواند رشد کند
[ترجمه ترگمان]یک مرد هرگز نمی تواند رشد کند که زن wasteful
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some components of a thriving friendship are honesty, naturalness, thoughtfulness, some common interests.
[ترجمه گوگل]برخی از مؤلفه های یک دوستی پر رونق عبارتند از صداقت، طبیعی بودن، متفکر بودن، برخی علایق مشترک
[ترجمه ترگمان]برخی از اجزای یک دوستی پر رونق، صداقت، طبیعی بودن، تفکر و برخی منافع مشترک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ill weeds are sure to thrive.
[ترجمه گوگل]علف های هرز بیمار مطمئناً رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]حتم دارم که علف های هرز رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The place has rapidly developed from a small fishing community into a thriving tourist resort.
[ترجمه گوگل]این مکان به سرعت از یک جامعه ماهیگیری کوچک به یک استراحتگاه توریستی پررونق تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این مکان به سرعت از یک منطقه ماهیگیری کوچک به یک منطقه توریستی پر رونق تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A business cannot thrive without investment.
[ترجمه گوگل]یک تجارت بدون سرمایه گذاری نمی تواند رشد کند
[ترجمه ترگمان]یک کسب وکار نمی تواند بدون سرمایه گذاری دوام بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I believe that your business will thrive more this year.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که کسب و کار شما امسال رونق بیشتری خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که کسب وکار شما امسال بیشتر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a thriving black market in foreign currency.
[ترجمه گوگل]بازار سیاه پر رونق ارز خارجی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک بازار سیاه پر رونق در ارز خارجی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Children thrive on fresh air and good food.
[ترجمه گوگل]بچه ها با هوای تازه و غذای خوب رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]کودکان در هوای تازه و غذای خوب رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. May the god of money give you a thriving business.
[ترجمه گوگل]باشد که خدای پول به شما یک تجارت پر رونق بدهد
[ترجمه ترگمان]خدا پول به شما یک کسب وکار پر رونق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These hardy mountain folk seem to thrive on the cold.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این قوم کوهستانی سرسخت در سرما رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]این کوه های مرتفع به نظر می رسد که در سرما رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Have a thriving and happy new year.
[ترجمه گوگل]سالی پر رونق و شاد داشته باشید
[ترجمه ترگمان]یک سال جدید شاد و شاد داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ill-gotten wealth never thrives.
[ترجمه گوگل]ثروت به دست آمده از راه نامشروع هرگز رشد نمی کند
[ترجمه ترگمان]ثروت و ثروت هرگز پیشرفت نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Industry rarely thrives under government control.
[ترجمه گوگل]صنعت به ندرت تحت کنترل دولت رشد می کند
[ترجمه ترگمان]صنعت به ندرت تحت کنترل دولت رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• throve is a past tense of thrive.

پیشنهاد کاربران

بپرس