thrombolytic

جمله های نمونه

1. In this particular case thrombolytic therapy proved useful in dissolving the clot and maintaining vessel patency.
[ترجمه گوگل]در این مورد خاص، درمان ترومبولیتیک در حل کردن لخته و حفظ باز بودن رگ مفید بود
[ترجمه ترگمان]در این مورد خاص، روش درمانی thrombolytic در حل لخته و حفظ لخته مخزن مفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Limitations of thrombolysis Currently available thrombolytic agents have several important limitations.
[ترجمه گوگل]محدودیت های ترومبولیز عوامل ترومبولیتیک موجود در حال حاضر چندین محدودیت مهم دارند
[ترجمه ترگمان]محدودیت های of در حال حاضر عوامل thrombolytic موجود چندین محدودیت مهم دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pre-hospital administration of thrombolytic therapy in the proper hands is feasible and safe.
[ترجمه گوگل]تجویز درمان ترومبولیتیک قبل از بیمارستان با دستان مناسب امکان پذیر و بی خطر است
[ترجمه ترگمان]مدیریت پیش از بیمارستان درمان thrombolytic در دستان مناسب امکان پذیر و ایمن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Improved thrombolytic therapy will most likely consist of potent specific plasminogen activators in combination with targeted anticoagulant and/or antiplatelet agents.
[ترجمه گوگل]درمان ترومبولیتیک بهبود یافته به احتمال زیاد شامل فعال کننده های پلاسمینوژن خاص قوی در ترکیب با داروهای ضد انعقاد و/یا ضد پلاکتی است
[ترجمه ترگمان]درمان thrombolytic بهبود یافته به احتمال زیاد شامل plasminogen activators خاص قوی در ترکیب با عوامل anticoagulant و \/ یا antiplatelet است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Review article Towards improved thrombolytic therapy Cardiovascular diseases are an important cause of death and disability, especially in western societies.
[ترجمه گوگل]مقاله مروری به سوی بهبود درمان ترومبولیتیک بیماری های قلبی عروقی یکی از علل مهم مرگ و میر و ناتوانی، به ویژه در جوامع غربی است
[ترجمه ترگمان]مقاله بررسی به سمت بهبود بیماری های قلبی عروقی و عروقی، عامل مهمی برای مرگ و معلولیت، به ویژه در جوامع غربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A second example illustrates the thrombolytic approach.
[ترجمه گوگل]مثال دوم رویکرد ترومبولیتیک را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]مثال دوم، رویکرد thrombolytic را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Six thrombolytic agents are either approved for clinical use or under clinical investigation in some patients with acute myocardial infarction.
[ترجمه گوگل]شش عامل ترومبولیتیک یا برای استفاده بالینی تایید شده یا تحت بررسی بالینی در برخی از بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد هستند
[ترجمه ترگمان]شش عامل thrombolytic یا برای استفاده بالینی یا تحت بررسی های بالینی در برخی از بیماران با infarction قلبی حاد تایید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion:Naoxuebao had thrombolytic effect, but the effect had no relation with plasmin activating.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: Naoxuebao اثر ترومبولیتیک داشت، اما این اثر ارتباطی با فعال‌سازی پلاسمین نداشت
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Naoxuebao تاثیر thrombolytic داشت، اما اثر هیچ ارتباطی با plasmin فعال نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. METHODS: By reviewing literatures about AMI treated with thrombolytic drugs at home and abroad.
[ترجمه گوگل]روش ها: با مرور متون در مورد AMI درمان شده با داروهای ترومبولیتیک در داخل و خارج از کشور
[ترجمه ترگمان]روش ها: با مرور ادبیات در مورد کنتور گاز سوز با داروهای thrombolytic در خانه و خارج از کشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. AIM To investigate thrombolytic effect of recombinant staphylokinase in vitro and in vivo.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر ترومبولیتیک استافیلوکیناز نوترکیب در شرایط in vitro و in vivo
[ترجمه ترگمان]به منظور بررسی اثر thrombolytic recombinant در in vitro و in vivo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Especially in patients considered for thrombolytic therapy in acute stroke further diagnostics is essential.
[ترجمه گوگل]به خصوص در بیمارانی که برای درمان ترومبولیتیک در سکته مغزی حاد در نظر گرفته می شوند، تشخیص بیشتر ضروری است
[ترجمه ترگمان]به خصوص در بیمارانی که برای درمان thrombolytic در فشار حاد در نظر گرفته می شوند، تشخیص بیشتر ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. AIM To investigate thrombolytic effect of recombinant staphylokinase in vivo.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر ترومبولیتیک استافیلوکیناز نوترکیب در داخل بدن
[ترجمه ترگمان]به منظور بررسی اثر thrombolytic of در in vivo
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. OBJECTIVE To study the thrombolytic and hematolytic effect of crude nattokinase in vitro.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثر ترومبولیتیک و هماتولیتیک ناتوکیناز خام در شرایط آزمایشگاهی
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای مطالعه اثر thrombolytic و hematolytic of خام در محیط آزمایشگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective : To observe the effect of thrombolytic therapy on unstable angina pectoris ( UA ).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر درمان ترومبولیتیک بر آنژین صدری ناپایدار (UA)
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده تاثیر درمان thrombolytic روی گلودرد ناپایدار (UA)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Domain deletion and substitution mutants of t-PA are not superior thrombolytic agents.
[ترجمه گوگل]حذف دامنه و جهش جایگزین t-PA عوامل ترومبولیتیک برتر نیستند
[ترجمه ترگمان]حذف دامنه و mutants جایگزینی PA - PA برتر از عوامل thrombolytic نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of the dissolution of a clot (medicine)

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] 1. حل شدن یک لخته ی خون 2. عامل حل شدن لخته
حل شدن لخته خون
dissolving of blood clot
ضد انعقادی
داروهایی که ترومبوز را لیز میکنند بعبارتی باعث تجزیه و از بین رفتن لخته میشوند
داروهای انعقادی

بپرس