1. These include leukopenia, thrombocytopenia, anemia, and atypical lymphocytes.
[ترجمه گوگل]اینها شامل لکوپنی، ترومبوسیتوپنی، کم خونی و لنفوسیت های آتیپیک است
[ترجمه ترگمان]اینها شامل leukopenia، thrombocytopenia، کم خونی و lymphocytes غیرمعمول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اینها شامل leukopenia، thrombocytopenia، کم خونی و lymphocytes غیرمعمول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He presented with fever, jaundice, thrombocytopenia, and haemorrhagic symptoms.
[ترجمه گوگل]او با تب، یرقان، ترومبوسیتوپنی و علائم هموراژیک مراجعه کرد
[ترجمه ترگمان]با تب، یرقان، thrombocytopenia و علائم haemorrhagic مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با تب، یرقان، thrombocytopenia و علائم haemorrhagic مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Heparin - induced thrombocytopenia occurring after discontinuation of heparin.
[ترجمه گوگل]ترومبوسیتوپنی ناشی از هپارین که پس از قطع هپارین رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]thrombocytopenia ناشی از Heparin پس از discontinuation heparin رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]thrombocytopenia ناشی از Heparin پس از discontinuation heparin رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Blood examination showed leukocytosis, thrombocytopenia, and positive urinary protein, hematuria, urine inside membrane-like manifestations such as renal dysfunction.
[ترجمه گوگل]معاینه خون نشان دهنده لکوسیتوز، ترومبوسیتوپنی و پروتئین ادراری مثبت، هماچوری، ادرار در داخل غشا مانند اختلال عملکرد کلیه بود
[ترجمه ترگمان]آزمایش خون leukocytosis، thrombocytopenia، و پروتیین ادراری مثبت، hematuria، ادرار را در manifestations like مانند اختلال عملکرد کلیه نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آزمایش خون leukocytosis، thrombocytopenia، و پروتیین ادراری مثبت، hematuria، ادرار را در manifestations like مانند اختلال عملکرد کلیه نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The most common grade 3/4 adverse events were thrombocytopenia (32%), mucositis (22%), neutropenia (22%), and anemia (18%).
[ترجمه گوگل]شایع ترین عوارض جانبی درجه 3/4 ترومبوسیتوپنی (32%)، موکوزیت (22%)، نوتروپنی (22%) و کم خونی (18%) بود
[ترجمه ترگمان]رایج ترین حوادث نامطلوب ۳ \/ ۳ thrombocytopenia (۳۲ درصد)، mucositis (۲۲ درصد)، neutropenia (۲۲ درصد)و کم خونی (۱۸ درصد)بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رایج ترین حوادث نامطلوب ۳ \/ ۳ thrombocytopenia (۳۲ درصد)، mucositis (۲۲ درصد)، neutropenia (۲۲ درصد)و کم خونی (۱۸ درصد)بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In the group of early death(ED), hyperleukocytosis and thrombocytopenia were principal causes.
[ترجمه گوگل]در گروه مرگ زودرس (ED)، هیپرلکوسیتوز و ترومبوسیتوپنی علل اصلی بودند
[ترجمه ترگمان]در گروه تصادفات اولیه (تصادفات)، hyperleukocytosis و thrombocytopenia علل اصلی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در گروه تصادفات اولیه (تصادفات)، hyperleukocytosis و thrombocytopenia علل اصلی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Immune mediated thrombocytopenia ( ITP ) is a common manifestation of autoimmune disease in children.
[ترجمه گوگل]ترومبوسیتوپنی با واسطه ایمنی (ITP) تظاهرات شایع بیماری خود ایمنی در کودکان است
[ترجمه ترگمان]سیستم ایمنی بدن یک تجلی عمومی از بیماری خود ایمنی در کودکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیستم ایمنی بدن یک تجلی عمومی از بیماری خود ایمنی در کودکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Thus, leukemic patients are prone to anemia, thrombocytopenia, and granulocytopenia and all of the complications that ensue, particularly complications of bleeding and infection.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بیماران لوسمیک مستعد کم خونی، ترومبوسیتوپنی و گرانولوسیتوپنی و همه عوارض ناشی از آن، به ویژه عوارض خونریزی و عفونت هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین بیماران leukemic مستعد کم خونی، thrombocytopenia و granulocytopenia هستند و تمام عوارض ناشی از خونریزی و عفونت را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین بیماران leukemic مستعد کم خونی، thrombocytopenia و granulocytopenia هستند و تمام عوارض ناشی از خونریزی و عفونت را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. On the 56th day of admission, tachycardia, thrombocytopenia and cardiomegaly were noted.
[ترجمه گوگل]در روز 56 بستری، تاکی کاردی، ترومبوسیتوپنی و کاردیومگالی مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]در ششمین روز پذیرش، tachycardia، thrombocytopenia و cardiomegaly ذکر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در ششمین روز پذیرش، tachycardia، thrombocytopenia و cardiomegaly ذکر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Toxicity was primarily hematologic and involved neutropenia, thrombocytopenia and anemia.
[ترجمه گوگل]سمیت در درجه اول خونی بود و شامل نوتروپنی، ترومبوسیتوپنی و کم خونی بود
[ترجمه ترگمان]Toxicity در درجه اول hematologic و neutropenia، thrombocytopenia و کم خونی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Toxicity در درجه اول hematologic و neutropenia، thrombocytopenia و کم خونی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The presence of granulocytopenia or thrombocytopenia at the start of treatment does not contraindicate vincristine therapy.
[ترجمه گوگل]وجود گرانولوسیتوپنی یا ترومبوسیتوپنی در شروع درمان منع مصرف وینکریستین ندارد
[ترجمه ترگمان]حضور of یا thrombocytopenia در آغاز درمان، درمان vincristine را انجام نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حضور of یا thrombocytopenia در آغاز درمان، درمان vincristine را انجام نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. History of quinine, mefloquine, or quinidine-induced thrombocytopenia, hepatitis, bone marrow depression, lupus-like syn-drome.
[ترجمه گوگل]سابقه ترومبوسیتوپنی ناشی از کینین، مفلوکین یا کینیدین، هپاتیت، افسردگی مغز استخوان، سندرم شبه لوپوس
[ترجمه ترگمان]تاریخچه کنین، mefloquine، یا thrombocytopenia القا شده، هپاتیت، افسردگی مغز استخوان، lupus - مانند syn - drome
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تاریخچه کنین، mefloquine، یا thrombocytopenia القا شده، هپاتیت، افسردگی مغز استخوان، lupus - مانند syn - drome
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The main toxicities were leukopenia and thrombocytopenia.
[ترجمه گوگل]سمیت اصلی لکوپنی و ترومبوسیتوپنی بود
[ترجمه ترگمان]مواد سمی اصلی leukopenia و thrombocytopenia بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مواد سمی اصلی leukopenia و thrombocytopenia بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Haemolytic uraemic syndrome (HUS) is a life-threatening disease characterized by acute renal failure (uraemia), haemolytic anaemia, and a low platelet count (thrombocytopenia).
[ترجمه گوگل]سندرم اورمیک همولیتیک (HUS) یک بیماری تهدید کننده زندگی است که با نارسایی حاد کلیه (اورمی)، کم خونی همولیتیک و تعداد پلاکت پایین (ترومبوسیتوپنی) مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]سندرم Haemolytic uraemic (HUS)یک بیماری مهلک است که با نارسایی حاد کلیوی (uraemia)، کم خونی haemolytic و یک شمارش پلاکت پایین مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سندرم Haemolytic uraemic (HUS)یک بیماری مهلک است که با نارسایی حاد کلیوی (uraemia)، کم خونی haemolytic و یک شمارش پلاکت پایین مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In addition, cases of microangiopathic hemolytic anemia with thrombocytopenia were observed. Tarceva is Pregnancy Category D.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، موارد کم خونی همولیتیک میکروآنژیوپاتیک همراه با ترومبوسیتوپنی مشاهده شد Tarceva در رده بارداری D است
[ترجمه ترگمان]به علاوه مواردی از microangiopathic hemolytic anemia with مشاهده شد Tarceva مقوله بارداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به علاوه مواردی از microangiopathic hemolytic anemia with مشاهده شد Tarceva مقوله بارداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید