throated


throated_
پسوند: دارای نوع بخصوص گلو یا صدا یا گردن [deep-throated]

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
• : تعریف: having (such) a throat.

- the red-throated loon
[ترجمه گوگل] لون گلو قرمز
[ترجمه ترگمان] احمق با گلوی قرمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Let not your tongue cut your throat.
[ترجمه گوگل]مبادا زبانت گلویت را ببرد
[ترجمه ترگمان]بگذار زبان تو گلوی ترا پاره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I had a sore throat and aching limbs.
[ترجمه گوگل]گلو درد داشتم و دست و پا درد داشتم
[ترجمه ترگمان]گلو درد داشتم و بدنم درد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You should gargle the throat regularly.
[ترجمه گوگل]باید به طور مرتب گلو را غرغره کنید
[ترجمه ترگمان]باید به طور مرتب گلو رو gargle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her throat constricted and she swallowed hard.
[ترجمه گوگل]گلویش منقبض شد و آب دهانش را به سختی قورت داد
[ترجمه ترگمان]بغض گلویش را فشرد و او به سختی آب دهانش را قورت داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He held the knife to her throat.
[ترجمه گوگل]چاقو را روی گلویش گرفت
[ترجمه ترگمان]چاقو را روی گلویش نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Antibiotics is effective to cure throat infection.
[ترجمه گوگل]آنتی بیوتیک برای درمان عفونت گلو موثر است
[ترجمه ترگمان] آنتی بیوتیک اثر عفونت گلو رو داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is suffering from an inflamed throat.
[ترجمه گوگل]او از گلو ملتهب رنج می برد
[ترجمه ترگمان]از گلوی ملتهب او رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. 'Help!' she croaked, her throat dry with fear.
[ترجمه گوگل]'کمک!' غرغور کرد، گلویش از ترس خشک شد
[ترجمه ترگمان]کمک! بغض گلویش را گرفته بود و با صدای گرفته گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He coughed up the candy that was stuck in his throat.
[ترجمه گوگل]آب نباتی را که در گلویش گیر کرده بود سرفه کرد
[ترجمه ترگمان]شیرینی را که در گلویش گیر کرده بود بالا آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The singer complained of a sore throat after Wednesday's show.
[ترجمه گوگل]این خواننده پس از اجرای برنامه چهارشنبه از گلو درد شکایت کرد
[ترجمه ترگمان]این خواننده پس از نمایش روز چهارشنبه از گلو درد شکایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A sob caught in his throat.
[ترجمه گوگل]هق هق در گلویش گیر کرد
[ترجمه ترگمان]بغض گلویش را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It's years since I've had a sore throat like I did last night.
[ترجمه گوگل]سال هاست که مثل دیشب گلو درد ندارم
[ترجمه ترگمان]سال ها است که گلویم درد می کند، انگار دیشب گلویم درد گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The panic rising in his throat threatened to choke him.
[ترجمه گوگل]وحشتی که در گلویش بالا می رفت او را تهدید می کرد که خفه اش کند
[ترجمه ترگمان]وحشت در گلویش گیر کرد و تهدیدش کرد که او را خفه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I thanked him with a lump in my throat.
[ترجمه گوگل]با یک غده در گلویم از او تشکر کردم
[ترجمه ترگمان]با بغضی که گلویم را می فشرد از او تشکر کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• having a certain kind of throat (used in combination)

پیشنهاد کاربران

throated ( in adjectives ) =having the type of throat mentioned, e. g. a red - throated diver
throated

بپرس