thriving

جمله های نمونه

1. his business is thriving
کاسبی او گرفته است.

2. the country's economy is thriving
اقتصاد کشور در حال شکوفایی است.

3. our trade with mexico is thriving
بازرگانی ما با مکزیک پررونق است.

4. pearling in the persian gulf was thriving
صید مروارید در خلیج فارس رونق داشت.

5. Some components of a thriving friendship are honesty, naturalness, thoughtfulness, some common interests.
[ترجمه سیدمحمد حسینی] برخی ویژگی های یک دوستی موفق عبارتند از صداقت، صمیمیت، عقلانیت و چند علاقه مشترک
|
[ترجمه گوگل]برخی از مؤلفه های یک دوستی پر رونق عبارتند از صداقت، طبیعی بودن، متفکر بودن، برخی علایق مشترک
[ترجمه ترگمان]برخی از اجزای یک دوستی پر رونق، صداقت، طبیعی بودن، تفکر و برخی منافع مشترک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was a thriving black market in foreign currency.
[ترجمه سیدمحمد حسینی] بازار سیاه ارز خارجی پررونقی در جریان بود.
|
[ترجمه گوگل]بازار سیاه پر رونق ارز خارجی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]یک بازار سیاه پر رونق در ارز خارجی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. May the god of money give you a thriving business.
[ترجمه سیدمحمد حسینی] خدای پول/ثروت به کسب و کار شما برکت بدهد.
|
[ترجمه گوگل]باشد که خدای پول به شما یک تجارت پر رونق بدهد
[ترجمه ترگمان]خدا پول به شما یک کسب وکار پر رونق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Have a thriving and happy new year.
[ترجمه ابوذر] سال نویی شاد و پیروز داشته باشید.
|
[ترجمه سیدمحمد حسینی] سال نو شاد و پربرکتی داشته باشید
|
[ترجمه گوگل]سالی پر رونق و شاد داشته باشید
[ترجمه ترگمان]یک سال جدید شاد و شاد داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rimini is a thriving holiday resort on the east coast of Italy.
[ترجمه گوگل]ریمینی یک استراحتگاه پررونق برای تعطیلات در سواحل شرقی ایتالیا است
[ترجمه ترگمان]ریمینی یک اقامتگاه تفریحی در ساحل شرقی ایتالیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Business has been thriving in the past year. Long may it continue to do so.
[ترجمه سیدمحمد حسینی] در سال گذشته کسب وکار روتق داشته است. امیدوارم/خدا کند مدت ها همین طور بماند.
|
[ترجمه گوگل]تجارت در سال گذشته رونق داشته است برای مدت طولانی ممکن است به این کار ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]کسب وکار در سال گذشته رونق گرفته است ممکن است این کار به مدت طولانی ادامه یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She runs a thriving grocery business.
[ترجمه ابوذر] او یک بازرگانی خواربارفروشی را می گرداند.
|
[ترجمه گوگل]او یک تجارت پر رونق مواد غذایی را اداره می کند
[ترجمه ترگمان]او یک سوپرمارکت پر رونق را اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The business is thriving and Philippa employs two full-timers for the heavy work.
[ترجمه سیدمحمد حسینی] کسب وکار پررونق شده و فیلیپا به دلیل سنگینی کار دو نفر تمام وقت استخدام می کند.
|
[ترجمه گوگل]تجارت در حال رونق است و فیلیپا دو کارمند تمام وقت را برای کارهای سنگین استخدام می کند
[ترجمه ترگمان]کسب وکار پر رونق است و فیلیپا از دو تایمر کامل برای کار سنگین استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. During the war, there was a thriving black market in food.
[ترجمه سیدمحمد حسینی] در زمان جنگ بازار سیاه مواد غذایی رونق داشت.
|
[ترجمه گوگل]در طول جنگ، یک بازار سیاه پر رونق در مواد غذایی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ، یک بازار سیاه پر رونق در غذا وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This and its tributaries, helped to create a thriving cloth trade in Painswick.
[ترجمه گوگل]این و شاخه های آن به ایجاد تجارت پارچه پررونق در Painswick کمک کردند
[ترجمه ترگمان]این و انشعاب های آن، به ایجاد یک تجارت پارچه پر رونق در Painswick کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The thriving Teesside club also finished third in a special challenge award for the first 12 men home, underlining their strength-in-depth.
[ترجمه گوگل]باشگاه پر رونق Teesside همچنین در یک جایزه چالش ویژه برای 12 مرد اول در خانه سوم شد، که بر قدرت آنها تأکید می کند
[ترجمه ترگمان]این باشگاه پیشرو در Teesside انگلیس، یک جایزه ویژه را برای ۱۲ مرد اول در خانه، با تاکید بر میزان قدرت آن ها، به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• succeeding, prospering

پیشنهاد کاربران

سرزنده
🟧 BURGEON 🟧 به سرعت پیشرفت، رونق، رشد و توسعه یافتن
formal : to grow or develop quickly
🟧 THRIVE 🟧 رشد کردن و تنومند شدن ( بچه، حیوان، گیاه ) / شکوفا شدن و پیشرفت کردن ( کسب و کار ) / توسعه دادن
...
[مشاهده متن کامل]

to grow or develop successfully : to flourish or succeed
( of a child, animal, or plant ) grow or develop well or vigorously
🟧 BOOST 🟧 افزایش ( قدرت، مقدار و زور )
to increase the force, power, or amount of ( something )
🟧 PROMOTE 🟧 ارتقاء درجه - ارتقاء دادن - ترفیع دادن
to change the rank or position of ( someone ) to a higher or more important one
🟧 FLOURISH 🟧 رشد کردن و تنومند شدن - موفق بودن/شدن - به نمایش گذاشت چیزی با افتخار و هیجان
to grow well : to be healthy
to be very successful : to do very well
to hold up and show ( something ) in an excited or proud way
🚨 Thrive مترادف prosper و flourish هست
🚨 Thriving شکوفا - گرفته ( کار )
🚨 Prosperous پر رونق - آباد - موفق
🚨Prosper همون succeed به معنی موفق بودن، رونق داشتن
His business is thriving : کاسبیش گرفته

Grow very quickly and very easily
مترقی
کامیاب
Business has been 💡thriving💡 in the past year. Long may it continue to do so
تجارت در سال گذشته پر رونق بود
خدا کنه این وضعیت ادامه داشته باشه
thriving ( adj ) = flourishing ( adj )
به معناهای : رو به رشد، در حال ترقی، در حال پیشرفت، پررونق، موفقیت آمیز ، شکوفا
درحال ترقی، پیشرفت کننده
if you can hardly bake enough to keep up with your customers' orders, You have a thriving cupcake business.
بالنده، شکوفا
موفقیت
بسیار موفق، پررونق شکوفا
روبه رشد، در حال شکوفایی/ ترقی/پیشرفت، متزاید
پررونق
بسیار موفق
در حال رشد
Growing and developing, and very succesfully.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس