thrive

/ˈθraɪv//θraɪv/

معنی: پیشرفت کردن، موفق شدن، رونق یافتن، کامیاب شدن
معانی دیگر: رونق داشتن، (بازار چیزی) گرفتن، گل کردن، شکوفا شدن، پر رونق بودن، (سریع) رشد کردن، بالیدن، رستن، نمو کردن، برومند شدن، (آب و هوا یا شرایط و غیره) به کسی ساختن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: thrives, thriving, thrived, thriven, throve
مشتقات: thriving (adj.), thrivingly (adv.)
(1) تعریف: to progress well or succeed; prosper.
مترادف: boom, flourish, prosper
متضاد: languish
مشابه: advance, burgeon, progress, succeed

(2) تعریف: to grow vigorously or stay healthy.
مترادف: burgeon, flourish
متضاد: decline, fade, languish, wilt, wither
مشابه: bloom, blossom, grow, wax

- He thrives on a diet of vegetables.
[ترجمه گوگل] او با رژیم غذایی سبزیجات رشد می کند
[ترجمه ترگمان] او از رژیم غذایی سبزیجات لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This plant thrives in a dry climate.
[ترجمه گوگل] این گیاه در آب و هوای خشک رشد می کند
[ترجمه ترگمان] این گیاه در آب و هوای خشک رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. goats thrive in mountainous areas
بز در جاهای کوهستانی خوب پرورش می یابد.

2. be modest especially when you thrive
فروتن باش به ویژه هنگام کامیابی.

3. He that will thrive must rise at five.
[ترجمه فهیمه] کسی که میخواهد کامیاب شود، باید ساعت پنج صبح بیدار شود
|
[ترجمه moso] سحرخیز باش تا کامروا شوی
|
[ترجمه گوگل]کسی که شکوفا می شود باید در پنج سالگی بلند شود
[ترجمه ترگمان]او که رشد خواهد کرد باید در ساعت پنج افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A man can never thrive who had a wasteful wife.
[ترجمه سحر] مردی که زن ولخرج داره هرگز نمی تونه رشد کنه
|
[ترجمه گوگل]مردی که همسری فضول داشته باشد هرگز نمی تواند رشد کند
[ترجمه ترگمان]یک مرد هرگز نمی تواند رشد کند که زن wasteful
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ill weeds are sure to thrive.
[ترجمه گوگل]علف های هرز بیمار مطمئناً رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]حتم دارم که علف های هرز رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A business cannot thrive without investment.
[ترجمه Peter Strahm] یک کسب و کار بدون سرمایه گذاری نمیتواند رونق پیدا کند
|
[ترجمه گوگل]یک تجارت بدون سرمایه گذاری نمی تواند رشد کند
[ترجمه ترگمان]یک کسب وکار نمی تواند بدون سرمایه گذاری دوام بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I believe that your business will thrive more this year.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که کسب و کار شما امسال رونق بیشتری خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که کسب وکار شما امسال بیشتر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Today his company continues to thrive.
[ترجمه گوگل]امروز شرکت او به پیشرفت خود ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]امروزه این شرکت همچنان زنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She seems to thrive on stress.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او با استرس رشد می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او در استرس زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These animals rarely thrive in captivity.
[ترجمه گوگل]این حیوانات به ندرت در اسارت رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]این حیوانات به ندرت در اسارت رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Flowers will not thrive without sunshine.
[ترجمه گوگل]گلها بدون آفتاب رشد نخواهند کرد
[ترجمه ترگمان]گل ها بدون آفتاب دوام نخواهند آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These animals thrive on the leaves of certain trees.
[ترجمه گوگل]این حیوانات بر روی برگ درختان خاص رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]این حیوانات در برگ های درختان خاصی رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He that by the plough would thrive himself must either hold or drive.
[ترجمه گوگل]کسی که با گاوآهن رشد می کند باید یا نگه دارد یا رانندگی کند
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسید که خود گاو آهن نیز باید خود را سرپا نگه دارد و یا به راه خود ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. New businesses thrive in this area.
[ترجمه گوگل]کسب و کارهای جدید در این زمینه رشد می کنند
[ترجمه ترگمان]تجارت های جدید در این منطقه رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many people thrive on a stressful lifestyle.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در سبک زندگی پر استرس پیشرفت می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در سبک زندگی پر استرس زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشرفت کردن (فعل)
progress, improve, further, march, go forward, buck up, prosper, thrive

موفق شدن (فعل)
get on, prosper, do well, succeed, get rich, make good, make out, thrive, make it

رونق یافتن (فعل)
prosper, thrive

کامیاب شدن (فعل)
prosper, succeed, thrive

انگلیسی به انگلیسی

• prosper, flourish, succeed
when people or things thrive, they are healthy, happy, or successful.

پیشنهاد کاربران

1. رشد کردن. نمو کردن. بالیدن 2. موفق بودن. موفق شدن 3. پر رونق بودن. رونق یافتن
مثال:
there may be equivalent ways to thrive,
ممکن است روشهای مشابهی برای موفق شدن وجود داشته باشد.
روانشناسی مثبت گرا: کامیابی
🟧 BURGEON 🟧 به سرعت پیشرفت، رونق، رشد و توسعه یافتن
formal : to grow or develop quickly
🟧 THRIVE 🟧 رشد کردن و تنومند شدن ( بچه، حیوان، گیاه ) / شکوفا شدن و پیشرفت کردن ( کسب و کار ) / توسعه دادن
...
[مشاهده متن کامل]

to grow or develop successfully : to flourish or succeed
( of a child, animal, or plant ) grow or develop well or vigorously
🟧 BOOST 🟧 افزایش ( قدرت، مقدار و زور )
to increase the force, power, or amount of ( something )
🟧 PROMOTE 🟧 ارتقاء درجه - ارتقاء دادن - ترفیع دادن
to change the rank or position of ( someone ) to a higher or more important one
🟧 FLOURISH 🟧 رشد کردن و تنومند شدن - موفق بودن/شدن - به نمایش گذاشت چیزی با افتخار و هیجان
to grow well : to be healthy
to be very successful : to do very well
to hold up and show ( something ) in an excited or proud way
🚨 Thrive مترادف prosper و flourish هست
🚨 Thriving شکوفا - گرفته ( کار )
🚨 Prosperous پر رونق - آباد - موفق
🚨Prosper همون succeed به معنی موفق بودن، رونق داشتن
His business is thriving : کاسبیش گرفته

پیشتاز بودن
حال بهتر داشتن
پیشرفت کردن، توسعه یافتن
EXAMPLE
Criminals thrive on the indulgence of societies
مجرم ها با بخشش جامعه توسعه پیدا میکنند
thrive ( verb ) = burgeon ( verb )
به معناهای: رونق گرفتن، شکوفا شدن، ترقی کردن
1 - رشد وکامیابی
2 - رشد وشکوفایی

رونق داشتن
Companies need to keep to deadlines if they are to survive and thrive
1 - رشد کردن
. Today his company continues to thrive
امروز شرکت او به رشد خود ادامه می دهد.
. Lavender thrives in poor soil
اسطوخودوس در خاک ضعیف رشد می کند.
2 - موفق عمل کردن
...
[مشاهده متن کامل]

. Many people thrive on a stressful lifestyle
بسیاری از افراد در یک سبک زندگی پر استرس موفق عمل می کنند.
. Creative people are usually very determined and thrive on overcoming obstacles
افراد خلاق معمولاً بسیار مصمم هستند و در عبور از موانع موفق عمل می کنند.

۱ - رشد کردن، به بالندگی و شکوفایی رسیدن grow, succeed
۲ - thrive on = لذت بردن/ بهتر یا موفق تر عمل کردن یا عملکرد بهتری داشتن در شرایط یا موقعیت خاصی
( خوششون میاد )
Men thrive on the sophistication, experience, and knowledge an older woman brings to the
. relationship
بالیدن
شکوفا شدن
رشد یا پرورش مناسب ( برای کودکان حیوانات گیاهان )
رشد کردن
رونق گرفتن
Improve پیشرفت
موفق شدن. کامیاب شدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس