threepence

/ˈθrɪpəns//ˈθrepəns/

معنی: سکه سه پنی
معانی دیگر: (انگلیس)، سکه ی سه پنسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: threepence
(1) تعریف: the sum of three British pence.

(2) تعریف: a former coin of the United Kingdom worth three pence.

جمله های نمونه

1. It was usually threepence ha'penny or fourpence for a single cigar.
[ترجمه گوگل]معمولاً برای یک سیگار سه پنی هاپنی یا چهار پنی بود
[ترجمه ترگمان]این کار معمولا پنی پنی یا چهار پنس برای یک سیگار تنها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Vermouth is threepence and brandy sixpence!
[ترجمه گوگل]ورموت سه پنسی و براندی شش پنسی است!
[ترجمه ترگمان]vermouth سه پنس و براندی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One shilling on Saturday and threepence for an evening were welcome additions to the family income.
[ترجمه گوگل]یک شیلینگ در روز شنبه و سه پنس برای یک شب به درآمد خانواده اضافه شد
[ترجمه ترگمان]یک شیلینگ در روز شنبه و سه پنس برای یک شب به درآمد خانواده افزوده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It saves me threepence on the fare that way.
[ترجمه گوگل]از این طریق سه پنی در کرایه صرفه جویی می کنم
[ترجمه ترگمان]این راه مرا بیش از سه پنس از این راه نجات می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A man got one and eightpence, and threepence allowed for beer.
[ترجمه گوگل]مردی یک و هشت پنی دریافت کرد و سه پنی مجاز برای آبجو بود
[ترجمه ترگمان]یک مرد یک و سه پنس دارد و سه پنس برای آبجو مجاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A Tale of Two Cities: threepence.
[ترجمه گوگل]داستان دو شهر: سه پنس
[ترجمه ترگمان]داستان دو شهر: سه پنس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Each boy in turn plucks his threepence from the crown of a tall silk hat.
[ترجمه گوگل]هر پسر به نوبه خود سه پنس خود را از تاج یک کلاه ابریشمی بلند می کند
[ترجمه ترگمان]هر پسری سه پنس خود را از تاج یک کلاه ابریشمی بلند برمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your Christmas dinner for threepence.
[ترجمه گوگل]شام کریسمس شما به قیمت سه پنی
[ترجمه ترگمان]شام کریسمس تو سه پنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And one shilling threepence change.
[ترجمه گوگل]و یک شیلینگ سه پنی تغییر
[ترجمه ترگمان]و یک سکه سه پنس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the end Meredith was forced to accept the threepence thrust into his palm.
[ترجمه گوگل]در نهایت مردیث مجبور شد ضربه سه پنسی را به کف دستش بپذیرد
[ترجمه ترگمان]سرانجام مردیت مجبور شد سه پنی را در کف دستش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سکه سه پنی (اسم)
threepence

پیشنهاد کاربران

بپرس