فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: threatens, threatening, threatened
حالات: threatens, threatening, threatened
• (1) تعریف: to declare intent to harm or punish.
• مترادف: menace
• متضاد: coax
• مشابه: admonish, bulldoze, bully, challenge, cow, intimidate, jeopardize, provoke, terrorize, warn
• مترادف: menace
• متضاد: coax
• مشابه: admonish, bulldoze, bully, challenge, cow, intimidate, jeopardize, provoke, terrorize, warn
- The judge threatened him with a jail sentence.
[ترجمه گوگل] قاضی او را به حبس تهدید کرد
[ترجمه ترگمان] قاضی او را با محکومیت زندان تهدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] قاضی او را با محکومیت زندان تهدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She threatened him with a gun.
[ترجمه گوگل] او را با اسلحه تهدید کرد
[ترجمه ترگمان] اون تهدیدش کرده که اسلحه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون تهدیدش کرده که اسلحه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to warn of upcoming trouble or harm.
• مترادف: augur, bode, portend
• مشابه: endanger, imperil, presage, promise
• مترادف: augur, bode, portend
• مشابه: endanger, imperil, presage, promise
- The sky threatened rain.
[ترجمه محیا قره خانی نژاد] آسمان محتمل بارش باران شد|
[ترجمه محمد تبريزی] آسمان تیره خبر از بارش داشت.|
[ترجمه گوگل] آسمان تهدید باران شد[ترجمه ترگمان] آسمان تهدید به باران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to announce as an action that one might take, such action being considered one that would have an adverse effect on others.
• مشابه: promise
• مشابه: promise
- She threatened to quit if she wasn't offered more money.
[ترجمه گوگل] او تهدید کرد که اگر پول بیشتری به او پیشنهاد نشود، استعفا خواهد داد
[ترجمه ترگمان] اون تهدید کرد اگه پول بیشتری پیشنهاد نکنه، استعفا می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون تهدید کرد اگه پول بیشتری پیشنهاد نکنه، استعفا می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He threatened to kill her if she went to the police.
[ترجمه S] او تهدید کرد که اگر پیش پلیس بره اونو میکشه|
[ترجمه حمید] مرد زن را تهدید کرد که اگر با پلیس تمای بگیرد، او را می کشد.|
[ترجمه گوگل] او را تهدید کرد که در صورت مراجعه به پلیس او را خواهد کشت[ترجمه ترگمان] اون تهدیدش کرده که اگه بره پیش پلیس، تهدیدش می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: threateningly (adv.), threatener (n.)
مشتقات: threateningly (adv.), threatener (n.)
• (1) تعریف: to use threats.
• مشابه: bully, challenge, menace, warn
• مشابه: bully, challenge, menace, warn
- He can threaten all he wants, but I don't think he can actually harm you.
[ترجمه گوگل] او می تواند هر چیزی را که می خواهد تهدید کند، اما من فکر نمی کنم که بتواند واقعاً به شما آسیب برساند
[ترجمه ترگمان] او می تواند هر چیزی که می خواهد را تهدید کند، اما فکر نمی کنم بتواند به شما اسیبی برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او می تواند هر چیزی که می خواهد را تهدید کند، اما فکر نمی کنم بتواند به شما اسیبی برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to warn of danger or mischief.
- The storm clouds threatened.
[ترجمه Jara] ابرهای طوفانی ترسناک|
[ترجمه سوو] تو خیلی نازی|
[ترجمه گوگل] ابرهای طوفانی تهدید می کردند[ترجمه ترگمان] ابرها تهدید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید