threads

جمله های نمونه

1. the threads of a spider's web
رشته های تار عنکبوت

2. The numerous rivers heart surface, threads a needle the line to suture sadly.
[ترجمه گوگل]رودخانه های متعدد سطح قلب، نخ یک سوزن خط به بخیه غم انگیز است
[ترجمه ترگمان]روده ای متعدد و پر از قلب، نخ را با سوزن بخیه می زند و به شکل غم انگیزی بخیه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She snipped at the loose threads hanging down.
[ترجمه گوگل]او به نخ های شل آویزان ضربه زد
[ترجمه ترگمان]او نخ های شل و شل را با قیچی از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dress was embellished with gold threads.
[ترجمه گوگل]این لباس با نخ های طلا تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان]لباسش با نخ های طلایی تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. String is made of threads twisted together.
[ترجمه گوگل]ریسمان از نخ هایی ساخته شده است که به هم پیچیده شده اند
[ترجمه ترگمان]نخ نخ از رشته های درهم پیچیده به هم پیچیده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Held your hand, as if threads on your fingers around.
[ترجمه گوگل]دستت را بگیر، انگار نخ هایی روی انگشتان دورت
[ترجمه ترگمان]دستت را لمس کرد، انگار که threads را دور انگشت های خود پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She trimmed the loose threads from her skirt.
[ترجمه گوگل]نخ های گشاد دامنش را کوتاه کرد
[ترجمه ترگمان]نخ های شل دامنش را مرتب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Twine the different coloured threads together.
[ترجمه گوگل]نخ های رنگی مختلف را با هم بپیچید
[ترجمه ترگمان]نخ های مختلف را به هم وصل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's difficult to pick up the threads of a conversation when it has been interrupted.
[ترجمه گوگل]زمانی که یک مکالمه قطع شده است به سختی می توان موضوعات را انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی حرف او را قطع کردند، مشکل است که رشته های گفتگو را از هم جدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Let me now pull together the threads of my argument.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید اکنون رشته های بحثم را جمع کنم
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید رشته argument را کنار هم جمع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Threads of real gold were woven into the cloth for the royal garments.
[ترجمه گوگل]برای لباس های سلطنتی رشته هایی از طلای واقعی در پارچه بافته می شد
[ترجمه ترگمان]Threads طلای واقعی در پارچه لباس های سلطنتی بافته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The author eventually picks up the various threads of the plot and weaves them into a masterly conclusion.
[ترجمه گوگل]نویسنده در نهایت رشته های مختلف طرح را انتخاب می کند و آنها را به یک نتیجه استادانه می بافد
[ترجمه ترگمان]نویسنده در نهایت رشته های مختلف طرح را انتخاب می کند و آن ها را به یک نتیجه گیری استادانه می بافد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One of the main threads of the film is the development of the relationship between the boy and his uncle.
[ترجمه گوگل]یکی از موضوعات اصلی فیلم توسعه رابطه پسر و عمویش است
[ترجمه ترگمان]یکی از رشته های اصلی فیلم، توسعه رابطه بین پسر و عمویش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. People weave threads into cloth.
[ترجمه گوگل]مردم نخ ها را در پارچه می بافند
[ترجمه ترگمان]مردم نخ ها را به پارچه می بافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Threads of silver ran through his beard and the hair at his temples.
[ترجمه گوگل]رشته های نقره از ریش و موهای شقیقه اش می گذشت
[ترجمه ترگمان]Threads از نقره در ریش و موهای شقیقه اش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) clothes

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
لباس / پوشاک / تیپ / استایل
در زبان محاوره ای:
لباس خوش تیپ، تیپ خفن، لباسای باحال، استایل جدید
🔸 تعریف ها:
1. ( عامیانه – مد و پوشاک ) :
اصطلاحی غیررسمی برای اشاره به لباس ها، به ویژه لباس های خوش دوخت، مد روز یا خاص
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: Check out my new threads—I’m ready for the party!
یه نگاه به لباسای جدیدم بنداز—آماده ی مهمونی ام!
2. ( فرهنگی – خیابانی ) :
در فرهنگ خیابانی و موسیقی، به ویژه هیپ هاپ و جَز، "threads" به عنوان نماد استایل شخصی و هویت بصری استفاده می شه
مثال: He always rocks fresh threads on stage.
همیشه با لباسای خفن روی صحنه ظاهر می شه.
3. ( طنزآمیز – روزمره ) :
برای شوخی یا تعریف از ظاهر کسی، به ویژه در مکالمات دوستانه
مثال: Don’t spill coffee on my threads, bro!
قهوه رو نریز روی لباسام، داداش!
🔸 مترادف ها:
clothes – outfit – garments – attire – gear – drip – fit

🔸 معادل فارسی:
رشته ها / گفتگوهای متنی / اپلیکیشن �ثردز� / موضوعات پیوسته
در زبان محاوره ای:
رشته بحث، پست های پشت سرهم، اپ جدید اینستاگرام
🔸 تعریف ها:
1. ( دیجیتال – شبکه اجتماعی ) :
...
[مشاهده متن کامل]

Threads نام اپلیکیشن متنی شرکت متا ( Instagram ) است که برای گفتگوهای متنی، دنبال کردن موضوعات، و تعامل با کاربران طراحی شده.
مثال: I posted my thoughts on Threads instead of Instagram.
نظراتم رو توی ثردز گذاشتم، نه اینستاگرام.
2. ( فنی – برنامه نویسی ) :
در علوم کامپیوتر، thread به واحد اجرایی مستقل در یک برنامه اشاره دارد که می تونه هم زمان با سایر بخش ها اجرا بشه.
مثال: The app uses multiple threads to improve performance.
برنامه از چندین رشته برای بهبود عملکرد استفاده می کنه.
3. ( زبان شناسی – گفت وگو ) :
در بحث های آنلاین، thread به مجموعه ای از پیام ها یا پاسخ ها گفته می شه که حول یک موضوع خاص شکل می گیرن.
مثال: That comment started a long thread on the forum.
اون نظر یه رشته بحث طولانی توی انجمن راه انداخت.
🔸 مترادف ها:
( posting context ) conversation – topic – chain – reply thread – feed
( programming context ) process – execution unit – parallel task

رشته، نخ، خط، نوار خیلی باریک
threads ( clothes ) . Those look like expensive threads he is wearing
لباس
لباس ها
اپلیکیشن جدید شرکت متا به مدیریت مارک زاکربرگ که برای رقابت با توییتر ساخته شده.
نکته مهم اینکه برای ایجاد حساب در این اپلیکیشن باید حتما حساب اینستاگرام داشته باشید و موضوع دیگه اینکه حذف حساب از اپلیکیشن Threads فقط با پاک کردن اکانت اینستاگرام ممکنه.
مارپیچ
ریسمان
نخ ها
threads وجوه
common thread وجوه مشترک
رشته یا تارهایی ازهرچیزدیگر