thrall

/ˈθrɒl//θrɔːl/

معنی: غلام، بنده، بندگی، بنده کردن
معانی دیگر: (مجازی) مرده ی چیزی، تحت نفوذ چیزی، (در اصل) بنده، برده، زرخرید، بردگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: slavery or bondage.
مشابه: servitude

(2) تعریف: one who is morally or intellectually dominated by or under the control of someone or something.
مشابه: possession

جمله های نمونه

1. in the thrall of a bad habit
تحت نفوذ یک عادت بد

2. He is not in thrall to the media.
[ترجمه گوگل]او تحت تأثیر رسانه ها نیست
[ترجمه ترگمان]او به رسانه ها برده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He treats his wife like a thrall.
[ترجمه گوگل]او با همسرش مانند یک ترول رفتار می کند
[ترجمه ترگمان]مثل یک غلام با زنش رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chios is said to have introduced thrall into Greece.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که خیوس ترال را وارد یونان کرده است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که Chios او را به یونان کشانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His gaze held her in thrall.
[ترجمه گوگل]نگاهش او را تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]نگاهش او را در بند بند کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We have a congress that is in thrall to special interest groups.
[ترجمه گوگل]ما کنگره‌ای داریم که برای گروه‌های ذینفع خاص برگزار می‌شود
[ترجمه ترگمان]ما یک کنگره داریم که به گروه های منافع خاص برده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Anti - thrall leaders agitated the question of thrall for many years.
[ترجمه گوگل]رهبران ضد ترال برای سال‌های متمادی موضوع ترال را برانگیختند
[ترجمه ترگمان]رهبران Anti سال ها این مساله را به هیجان آورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was in thrall to her emotions.
[ترجمه گوگل]او در تسخیر احساسات خود بود
[ترجمه ترگمان]او در بند احساسات او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is a thrall to drink.
[ترجمه گوگل]او یک هیجان برای نوشیدن است
[ترجمه ترگمان]او در حال نوشیدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tomorrow's children will be even more in the thrall of the silicon chip.
[ترجمه گوگل]کودکان فردا حتی بیشتر در تسلط تراشه سیلیکونی خواهند بود
[ترجمه ترگمان]بچه های فردا حتی بیشتر توی اون تراشه سیلیکونی باقی خواهند ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These young people were already in thrall with the Watergate legacy.
[ترجمه گوگل]این جوانان قبلاً در هیجان میراث واترگیت بودند
[ترجمه ترگمان]این جوانان قبل از این به میراث واترگیت برده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I couldn't bear to be in its thrall for another day.
[ترجمه گوگل]طاقت نداشتم یک روز دیگر در دام آن باشم
[ترجمه ترگمان]برای یک روز دیگر نمی توانستم تحمل کنم که در بند آن هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Last night you were in thrall to your emotions.
[ترجمه گوگل]دیشب در هیجاناتت بودی
[ترجمه ترگمان]دیشب تو در بند احساسات تو بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Perhaps I was in thrall to an illusion, but to me Pottz looked natural, free, and potent.
[ترجمه گوگل]شاید من درگیر یک توهم بودم، اما برای من پوتز طبیعی، آزاد و قدرتمند به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]شاید من در آن گرفتار توهم شده بودم، اما به نظر من Pottz طبیعی و آزاد و نیرومند به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غلام (اسم)
bondsman, peon, bondman, slave, bondservant, lad, serf, vassal, thrall, page, galley slave

بنده (اسم)
servant, slave, bondservant, vassal, thrall, helot, villein

بندگی (اسم)
vassalage, thrall, bondage, thraldom, servitude, slavery, thralldom

بنده کردن (فعل)
thrall, enthrall, enthral, enslave

انگلیسی به انگلیسی

• slave; slavery
if you are in thrall to someone, you are completely in their power or are greatly influenced by them; a literary expression.

پیشنهاد کاربران

عبد و عبید
غلام حلقه به گوش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : enthrall ( enthral )
✅️ اسم ( noun ) : thrall / enthrallment ( enthralment )
✅️ صفت ( adjective ) : enthralling
✅️ قید ( adverb ) : enthrallingly
در بند

بپرس