thoughtfully


با ملاحظه، توجه، بافکری، فکوری

جمله های نمونه

1. Millson regarded her thoughtfully. Perhaps she was right.
[ترجمه گوگل]میلسون متفکرانه به او نگاه کرد شاید حق با او بود
[ترجمه ترگمان]جورج متفکرانه او را برانداز کرد شاید حق با او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He gazed thoughtfully into the distance.
[ترجمه گوگل]متفکرانه به دوردست ها خیره شد
[ترجمه ترگمان]او متفکرانه به دور نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Kinane sat in silence, puffing thoughtfully at his pipe.
[ترجمه گوگل]کینان در سکوت نشسته بود و متفکرانه به پیپش پف می کرد
[ترجمه ترگمان]Kinane خاموش نشسته بود و به پیپ خود پک می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jessica sipped her drink thoughtfully.
[ترجمه گوگل]جسیکا متفکرانه نوشیدنی اش را می خورد
[ترجمه ترگمان]جسیکا متفکرانه نوشیدنی او را نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He drew thoughtfully on his pipe.
[ترجمه گوگل]متفکرانه روی پیپش کشید
[ترجمه ترگمان]متفکرانه چپقش را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There were sandwiches, thoughtfully provided by his wife.
[ترجمه گوگل]ساندویچ هایی بود که همسرش به دقت تهیه کرده بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که همسرش غرق فکر بود ساندویچ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He studied her thoughtfully, then smiled.
[ترجمه گوگل]متفکرانه او را مطالعه کرد و سپس لبخند زد
[ترجمه ترگمان]او متفکرانه به او نگاه کرد و بعد لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She rubbed her chin thoughtfully.
[ترجمه گوگل]متفکرانه چانه‌اش را مالید
[ترجمه ترگمان]متفکرانه چانه اش را مالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She studied the letter, frowning thoughtfully.
[ترجمه گوگل]نامه را مطالعه کرد و متفکرانه اخم کرد
[ترجمه ترگمان]جما در حالی که متفکرانه اخم کرده بود، نامه را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dexter gnawed his pen thoughtfully.
[ترجمه گوگل]دکستر متفکرانه قلمش را می جوید
[ترجمه ترگمان]دکستر متفکرانه قلمش را می جوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He looked at the picture thoughtfully.
[ترجمه گوگل]متفکرانه به عکس نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او متفکرانه به تصویر نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She stared thoughtfully at the Englishman across the table.
[ترجمه گوگل]او متفکرانه به مرد انگلیسی آن طرف میز خیره شد
[ترجمه ترگمان]متفکرانه به مرد انگلیسی روی میز خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He rubbed his chin thoughtfully.
[ترجمه گوگل]متفکرانه چانه اش را مالید
[ترجمه ترگمان]چانه اش را متفکرانه مالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The man pulled thoughtfully at his pipe before commenting on our proposal.
[ترجمه گوگل]مرد قبل از اظهار نظر در مورد پیشنهاد ما متفکرانه لوله خود را کشید
[ترجمه ترگمان]مرد متفکرانه چپقش را کشید و از پیشنهاد ما اظهار نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Rebecca's gaze rested on the child thoughtfully.
[ترجمه گوگل]نگاه ربکا متفکرانه روی کودک قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]نگاه ربکا متفکرانه به کودک خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pensively, contemplatively; considerately, kindly

پیشنهاد کاربران

prudent
عاقلانه، سنجیده، با درایت، حسابگرانه، با دوراندیشی، مدبرانه، با تدبیر
1. فکورانه. متفکرانه. با حالت متفکرانه 2. از روی ملاحظه. از سر علاقه مندی
مثال:
she studied her friend thoughtfully
او دوستش را متفکرانه بررسی کرد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : think
✅️ اسم ( noun ) : thought / thoughtfulness / thoughtlessness / think / thinker / thinking
✅️ صفت ( adjective ) : thoughtful / thoughtless / thinkable / thinking
✅️ قید ( adverb ) : thoughtfully / thoughtlessly
متفکرانه
همراه با تجزیه و تحلیل،
از روی فکر
If you pick stocks thoughtfully and hold them patiently, your gains should be considerable
بدقت
He studied her face thoughtfully
اون دختر بدقت صورت اون رو نگاه کرد/برانداز کرد
از روی فکر

اندیشمندانه. . . After thinking a lot

بپرس