third person

/ˈθɜːrdˈpɜːrsn̩//θɜːdˈpɜːsn̩/

معنی: سوم شخص
معانی دیگر: (دستور زبان) سوم شخص

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in grammar, the category of pronouns, inflections, and the like that indicates one that is neither the speaker of a sentence nor one to whom the speaker is speaking, but rather, a person or thing that the speaker is speaking about.

(2) تعریف: a pronoun in this category, such as "he" or "it".

(3) تعریف: a literary style in which the narration is not done by one of the characters.

جمله های نمونه

1. Every third person has a car.
[ترجمه گوگل]هر سومین نفر یک ماشین دارند
[ترجمه ترگمان]هر شخص ثالث دارای یک ماشین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You're the third person to ask me that.
[ترجمه Aynaz] شما سومین کسی هستی که این سوال را از من می کنی
|
[ترجمه گوگل]تو سومین کسی هستی که اینو از من میپرسه
[ترجمه ترگمان]تو سومی هستی که این سوال را از من می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. 'They are' is the third person plural of the verb 'to be'.
[ترجمه گوگل]«آنها هستند» سوم شخص جمع فعل «بودن» است
[ترجمه ترگمان]آن ها سومین فرد در جمع فعل است که باید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He writes of himself in the third person.
[ترجمه گوگل]از خودش سوم شخص می نویسد
[ترجمه ترگمان]در شخص سومی می نویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Better rewrite it in the third person.
[ترجمه گوگل]بهتر است آن را به صورت سوم شخص بازنویسی کنید
[ترجمه ترگمان] بهتره دوباره کتاب سوم رو بازنویسی کنم …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A third person gave evidence for the defendant, and a fourth person was cross-examined on that evidence.
[ترجمه گوگل]نفر سوم برای متهم شهادت داد و نفر چهارم بر اساس آن مدارک مورد بازجویی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]شخص سوم مدرک متهم را به دست آورد و یک نفر چهارم در مورد آن مدرک مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A third person may resent the waste of money and prefer to have been given a bonus to spend as he wishes.
[ترجمه گوگل]شخص ثالثی ممکن است از هدر دادن پول ناراحت باشد و ترجیح دهد به او جایزه داده شود تا هر طور که می خواهد خرج کند
[ترجمه ترگمان]فرد سوم ممکن است از هدر دادن پول متنفر باشد و ترجیح می دهد برای خرج کردن هر وقت که می خواهد پاداش داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tennyson talks for Tithonus in the third person.
[ترجمه گوگل]تنیسون برای تیتونوس به صورت سوم شخص صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]\"تنیسون\" برای Tithonus در شخص ثالث صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She speaks of herself not only in the third person, but in generic terms.
[ترجمه گوگل]او نه تنها به صورت سوم شخص، بلکه به صورت کلی از خود صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]او نه تنها در شخص سوم، بلکه با عباراتی کلی، از خود سخن می گوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sometimes a third person would handle the lights and audio.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات یک نفر سوم چراغ ها و صدا را کنترل می کرد
[ترجمه ترگمان]گاهی فرد سوم نور و صدا را کنترل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hint: He often refers to himself in the third person.
[ترجمه گوگل]اشاره: او اغلب به خود سوم شخص اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]نکته: او اغلب به شخص سوم اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. " He " is the third person.
[ترجمه گوگل]"او" نفر سوم است
[ترجمه ترگمان]او سومین نفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was like having a third person, an onlooker, in the room.
[ترجمه گوگل]مثل این بود که یک نفر سوم، یک تماشاچی، در اتاق باشد
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که شخص سومی، تماشاچی، در اتاق باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is rarely an impossibility to find a third person, and in gusty weather this must make sense.
[ترجمه گوگل]به ندرت یافتن شخص ثالث غیرممکن است و در هوای طوفانی این باید منطقی باشد
[ترجمه ترگمان]به ندرت می توان شخص سومی را یافت، و در هوای طوفانی این امر باید منطقی به نظر برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوم شخص (اسم)
third person

انگلیسی به انگلیسی

• group number three that is involved in something, hidden
in grammar, a statement in the third person is a statement about another person or thing, and not directly about yourself or about the person you are talking to.

پیشنهاد کاربران

بپرس